بنیاد تحقیقات تجربه نزدیک مرگ (NDERF)
|
این تجارب نزدیک مرگ، مانند سایر تجاربی که با شما سهیم شدیم ، اگر فرد تجربه کننده درخواست کرده باشد، به گونه ای ارائه می شوند که حریم خصوصی وی را کاملاً حفظ کند. ما فکر نمی کنیم این تغییرات، درک ما را از تجربه نزدیک مرگ بکاهد. به اعتقاد ما، این تغییرات برای همبستگی بنیاد NDERF لازمند.
تجارب نزدیک مرگ و توضیحات: در زیر، خلاصه ای از داستان ها قرار دارند. برای مطالعه ی نسخه
ی کامل آنها، بر روی لینک نام تجربه کننده کلیک کنید.
تجارب نزدیک مرگ انحصاراً با بنیاد NDERF در میان گذاشته شده اند... تجارب بیشتر به زودی ارسال خواهند شد
2259.
2225.
لیندا آ. تجربه نزدیک به مرگ مادر
6/19/2010.
تجربه نزدیک به مرگ شخص دوم 4448.
برگردان:ف.ف.هشنیز
مادر تجربه خود را اینگونه برای من تعریف کرد: او احساس می کرد در یک تونل است. در انتهای یک تونل نور درخشانی بود. او به سمت آن نور درخشان حرکت می کرد. وقتی به نور روشن رسید، حضوری را پشت سر خود احساس کرد و فهمید که عیسی است. در نور، پدرش (پدربزرگم) و برادرش (عموی بزرگ) را دید که پشت یک میز نشسته بودند. (هر دو قبل از مرگ او در اوایل دهه 1970 بودند.) او به پدربزرگ نگاه کرد و گفت: "پدر، من می خواهم با تو بیایم." پدربزرگ برگشت و با کسی صحبت کرد - که مامان میدانست که خداست، هرچند نمیتوانست ببیندش - و وقتی به سمت او برگشت، گفت: "وقتش نرسیده."
تجربه نزدیک به مرگ مادر به دلیل عارضه پس از جراحی، به گفته دختر.
2222.
تد اس تجربه نزدیک به مرگ
6/19/2010.
تجربه نزدیک به مرگ 4445.
برگردان:ف.ف.هشنیز
وقتی به خودم می آیم، با روح یا روحی در کنارم بالای استخر شناور هستم. از آن می پرسم که چرا هیچ کس به من کمک نمی کند (من می توانم همه را در اطراف بدنم ببینم و همه چیزهایی را که می گویند بشنوم، هنوز هم سی و دو سال بعد مثل امروز)؟ موجودی که با من شناور است، بدون اینکه دهانش را تکان دهد یا چیزی بگوید، به من می گوید: "دنیا آنقدرها که تو فکر می کنی دوست داشتنی نیست."
تجربه نزدیک به مرگ در ده سالگی به دلیل غرق شدن.
2221.
جفری دی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ
6/19/2010.
تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4443.
برگردان:ف.ف.هشنیز
من به تماشای نور عظیم بالای تختم ادامه دادم و به نوعی از روی تخت به گرمی، تندرستی لغزیدم و احساس خوشحالی کردم و ترسی نداشتم - صدمه ای نداشتم. فقط در حال دور شدن یکدفعه انگار چیزی مرا گرفت و چشمانم را باز کردم و سعی کردم بازوی چپم را حرکت دهم و نتوانستم چون با سوزن به تخته ای چسبانده شده بود که خون را منتقل می کرد. من شوکه شدم چون از آنجا دور بودم!
تجربه احتمالی نزدیک به مرگ در کودکی.
2220.
فاليري هـ. تجربة الاقتراب من الموت
6/19/2010.
تجربة الإقتراب من الموت 4441.
برگردان:ف.ف.هشنیز
من بدون هیچ دردی بالای همه چیز بودم! احساس آرامش کامل داشتم - صدای فریاد را نمی توانستم بشنوم اما می توانستم ببینم که متخصص بیهوشی صورتم را با ماسک می پوشاند. می دانستم که در حال مردن بودم یا مرده بودم و این مرا آزار نمی داد. دیدم پسرم از من بیرون آورده شده بود و بعد داشتند بر روی او کار می کردند. اتاق عمل پنجره هایی بسیار بالا به سمت سقف داشت و زنی آنجا روی طاقچه نشسته بود. او پارچه ی سفیدی پوشیده و بسیار زیبا بود با موهای کوتاه تیره. او به من لبخند می زد و من نزدیک او رفته و آنچه را که در پایین رخ می داد تماشا کردم. سرش را به من تکان داد و من با سرعت نور بر راهروهای بیمارستان فرود آمده و وارد اتاقی شدم که شوهر و مادرم منتظر بودند. اتاق یک تکیه گاه چرمی و فلزی قهوه ای رنگ داشت و مادرم در حال خرید یک فلفل دکتر(Dr. Pepper) از دستگاه خودکار بود. او و شوهرم داشتند صحبت می کردند.
تجربة الاقتراب من الموت بسبب مضاعفات جراحة الولادة القيصرية.
2067.
داستان های فعلی تجربه نزدیک به مرگ
فهرست سایت
فهرست آرشیو
7/1/23-12/31/2023
1/1/23-6/30/2023
7/1/22-12/31/2022
1/1/22-6/30/2022
7/1/21-12/31/2021
1/1/21-6/30/2021
7/1/20-12/31/2020
1/1/20-6/30/2020
7/1/19-12/31/2019
1/1/19-6/30/2019
7/1/18-12/31/2018
1/1/18-6/30/2018
7/1/17-12/31/2017
1/1/17-6/30/2017
7/1/16-12/31/2016
1/1/16-6/30/2016
7/1/15-12/31/2015
1/1/15-6/30/2015
7/1/14-12/31/2014
1/1/14-6/30/2014
7/1/13-12/31/2013
1/1/13-6/30/2013
7/1/12-12/31/2012
1/1/12-6/30/2012
10/1/11-12/31/2011
7/1/11-9/30/2011
1/1/11-6/30/2011
10/1/10-12/31/2010
7/1/10-9/30/2010
1/1/10-6/30/2010
7/1/09-12/31/2009
1/1/09-6/30/2009
7/1/08-12/31/2008
1/1/08-6/30/2008
10/1/07-12/31/2007
7/1/07 -9/30/2007
1/1/07-6/30/2007
7/1/06-12/31/2006
1/1/06-6/30/2006
7/1/05-12/31/2005
1/1/05-6/30/2005
7/1/04-12/31/2004
1/1/04-6/30/2004
2003
7/1/02-12/31/2002
1/1/02-6/30/2002
1998-2001