بنیاد تحقیقات تجربه نزدیک مرگ (NDERF)
|
این تجارب نزدیک مرگ، مانند سایر تجاربی که با شما سهیم شدیم ، اگر فرد تجربه کننده درخواست کرده باشد، به گونه ای ارائه می شوند که حریم خصوصی وی را کاملاً حفظ کند. ما فکر نمی کنیم این تغییرات، درک ما را از تجربه نزدیک مرگ بکاهد. به اعتقاد ما، این تغییرات برای همبستگی بنیاد NDERF لازمند.
تجارب نزدیک مرگ و توضیحات: در زیر، خلاصه ای از داستان ها قرار دارند. برای مطالعه ی نسخه
ی کامل آنها، بر روی لینک نام تجربه کننده کلیک کنید.
تجارب نزدیک مرگ انحصاراً با بنیاد NDERF در میان گذاشته شده اند... تجارب بیشتر به زودی ارسال خواهند شد
4073.
4055.
تجربه نزدیک به مرگ شارون
11/18/2015.
تجربه ای تا مرز مرگ 7839.
برگردان:ف.ف.هشنیز
آنگاه متوجه جریانی بسیار نرم، در عین حال فرسوده منظر ، و چین یک عبای آبی روشن و طلایی شدم. من فقط توانستم پاهای فردی را که عبا پوشیده بود ببینم. می دانستم که او خداست. وقتی نزدیکتر می شدم خواستم صورتش را ببینم، اما نشد. در طول سفرم به سمت نور، شنیدن کلماتی را که به به آرامی (و) ملایمت گفته میشد به یاد می آورم. به نوعی می دانستم که باید کلمات را به خاطر بسپارم. به یاد میآورم از این که در به خاطر سپردن کلمات با مشکل مواجه بودم، احساس ناامیدی اندکی داشتم، اما پس از مدتی، آنها را "به خاطر سپرده بودم" و به یاد میآورم که احساس آرامش میکردم. کلماتی که به من گفته شد تا حفظ کنم (اینها) بودند: «در جستجوی درک مباش تا ایمان بیاوری، بلکه به دنبال ایمان باش تا درک کنی». سپس احساس کردم در حال عقب کشیده شدن و دور شدن از نور هستم. نمی خواستم برگردم و احساس غم را به خاطر می آورم. سعی کردم با عقب کشیده شدن بجنگم. با این حال، من به حرکت به سمت عقب ادامه دادم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل ذات الریه . توسط یک پرستار به اشتراک گذاشته شد. تجربه کمتر از یک ماه پس از وقوع به اشتراک گذاشته شد.
4040.
دیوید ان. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ
12/30/2011.
تجربه ای تا مرز مرگ 6135.
برگردان:ف.ف.هشنیز
همانطور که فرشته مرا از اتاقم بیرون و به سمت جو فوقانی برد، تمام مدت با من صحبت می کرد و چیزهایی درباره ی دلایل زندگی و یادگیری ما روی زمین می گفت تا به ما کمک کند روح خود را تکامل بخشیم. فرشته به من گفت که "همه چیز یک تجربه یادگیری" است. ما از آنجا به بهشت حرکت کردیم، جایی که من را به یک ساختمان زیبا بردند که سقفی شفاف داشت که میتوانستید (آن)بیرون بهشت را ببینید. من به نیاکان خانواده و افرادی که با آنها ملاقات کرده و درگذشته بودند معرفی شدم. من وقتی در آنجا بودم سرشار از عشق و خوشیی بودم که نمی توان آن را توصیف کرد، به گونه ای که می توانستیم عشق و شادی یکدیگر را احساس کنیم انگار که یک انرژی است. فرشته به من با خانواده و دوستان گذشته فرصت داد و سپس به قسمت دیگری از ساختمان ، به اتاقی رفتیم که در آنجا با دو مرد بسیار دانا آشنا شدم که در مورد زندگیم با من صحبت کردند. من کاملاً دوست داشتم در حضور آنها باشم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی استثنایی که حداقل STE مشابه NDE است .حکمت معنوی قابل توجه. او این را در سال ۲۰۱۱ ارائه کرد، اما به تازگی تشخیص داده شد که خفقان خواب دارد، بنابراین ممکن است یک NDE باشد.
4035.
جان اس تجربه نزدیک به مرگ
10/20/2015.
تجربه ای تا مرز مرگ 7810.
برگردان:ف.ف.هشنیز
صدایی بی جسم در گوشم زمزمه کرد. "چرا ما زندگی می کنیم؟" گرمی هوای اطرافم را پر کرده بود. من پاسخ دادم: "ما زندگی می کنیم تا بخشی از چیزی بسیار بزرگتر از خودمان باشیم، تا بخشی از هر زندگی و همه چیز شویم." حرکت حضور را احساس کردم. بهطور کمرنگ، شکلی سایهدار را دیدم که در زیر باران مشخص شده بود. به بدن بی جانم اشاره کرد. اظهار داشت: «به یک دلیل روی این زمین قرار گرفت. تا راه خود را در زندگی خود پیدا کنند. این برای شما چه معنایی دارد؟ صدای آن اکنون بلند شده و گوش هایم را پر می کند. این بدان معناست که چیزی به نام زندگی بیهوده، چیزی به نام گروگان وجود ندارد. ما به دنیا آمدهایم که شکست بخوریم تا بتوانیم یاد بگیریم." خنده مانند رعد و برق هوا را درنوردید؛ تا حدی میتوانستم انرژی را حس کنم و هوای شارژشده ی الکترونیکی را استشمام نمایم. "من مدتی است که طرز فکر شما را تحسین کردهام، جوان، اما اکنون زمان بازگشت به دنیای زندگان فرا رسیده است..ناراحت نباشید. من مانند همیشه شما را تماشا خواهم کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف خودرو و آسیب چاقو با گفتگوی معنوی قابل توجه.
4029.
تجربه نزدیک به مرگ کیتی دبلیو
10/11/2015.
تجربه نزدیک به مرگ 7795.
برگردان:ف.ف.هشنیز
وقتی به آنجا رسیدم، صفی از مردم را دیدم که در اتاق سفیدی منتظر بودند که به نظر نمیرسید مرز و خطی داشته باشد. نور اتاق نوری غیر طبیعی اما زیبا و آرامش بخش بود. درست زمانی که با خودم فکر کردم، "وای حتی در بهشت هم خطوطی وجود دارند" بلافاصله با زانوهایم به سینه ام نشسته بودم. من با عیسی بودم که او نیز به همین شکل نشسته بود. او قدبلند با پوستی زیبا، برنزه بود. چشمانش پر جنب و جوش ترین سبز-آبی بود که هرگز ندیده بودم. چشمانش مانند جواهرات بود. آنها مالامال از عشق بودند و من احساس سرشار بودن از عشق و راحتی، پذیرش و شادی مطلق کردم. من خودم را در نوعی بدن جلال یافته دیدم. موهای من پرپشت و بلند بود. چشمان آبی من حتی آبی تر بود و پوستم بی عیب و نقص. عیسی دستم را گرفت و گفت: ببین.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی.
4023.
جوزف سی تجربه نزدیک به مرگ
9/20/2015.
تجربه نزدیک به مرگ 7780.
برگردان:ف.ف.هشنیز
سپس مرا به عیسی سپردند. وقتی در بهشت بودم، یا ممکن است برخی آن را چیز دیگری بخوانند، فرشتگان و خدا را دیدم. خدا به طور مستقیم و از طریق یک فرشته ارتباط برقرار کرد. من افرادی از کتاب مقدس را دیدم که هنوز در مورد آنها چیزی نیاموخته بودم. در نقطه ی دیگری که فکر می کنم به آغاز کار نزدیکتر است، برای بررسی زندگی ام در یک دادگاه بودم. آنچه بر من گذشت، زندگیم، گناهانم، عشقم ، و بخشش دیگران توسط من به من نشان داده شد. برای گناهان، شرمساریم، و پشیمانیم گریه کردم. من خیلی شرمنده، آزرده و متاسف بودم. در یک نقطه، جایی را دیدم که بدن فیزیکی من در حال بهبودی بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل عوارض آشکار پس از عمل در سن هشت سالگی.
4020.
بروی مخاطب E احتمالی
09/16/2015
غیر غربی است. از ایران است. مقاله به زبان فارسی. توسط Angel ترجمه شده به انگلیسی.
بعد از اون شناور بودم مثل یک چیزی که روی آب شناور باشه و بصورت تصادفی در اثر امواج دریا به بالا، پایین،چپ یاراست حرکت کند. بیشترین تمایلم حرکت به سمت بالا بود ولی سخت بود. در بالا یک مستطیل بزرگ بود که از وسط به دو نیم تقسیم شده بود. این مستطیل دقیقا مثل یک پنجره بدون شیشه بود که میتونسنی سرتو بکنی توش و وارد فضای اونور بشی. نیمه سمت راست همه چیز به رنگ قرمز بود ولی هرگز نتونستم دقیقا بهش نگاه کنم و ببینم که اون تو چی هست یک چیزی نگذاشت که اون سمت رو ببینم.
NDE احتمالی با تصاویر غیر منتظره و غیر معمول.
4019.
کریستین اچ خود به خود خارج از بدن تجربه
9/14/2015.
تجربه خارج از بدن خود به خود 23053.
برگردان:ف.ف.هشنیز
من متوجه گلها شدم، این که چگونه زنده و در عشقی خالص غوطهور بودند. تا به امروز می توانم با فکر کردن به آن گریه کنم. رنگهای باغ نیز دارای چهره هایی زنده بودند که هر رنگ دیگری را در «خانه» کسلکننده میکرد. گلها طوری حرکت می کردند که انگار باد ملایمی همیشه وجود دارد. هوا آفتابی بود اما آفتاب هرگز چشمانم را آزار نمی داد. دما عالی بود و من چنان حسی از خوشبختی را تجربه می کردم که هرگز نداشتم. خورشید گلبرگها و بالها را روشن و آنها را شفاف میکرد و من برای لذت بردن از طرحهای پیچیده به داخل پرواز میکردم (مانند کاری که در داخل کالیدوسکوپ انجام دادم)
در میان قابل توجه ترین SOBE های به اشتراک گذاشته شده با OBERF. بازدید ناگهانی از یک قلمرو زیبا با توصیف قابل توجه تجربه ی او در آنجا.
4018.
تجربه نزدیک به مرگ یا خروج از بدن فیبی
9/9/2015
23052
متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر
4005.
مارتا ام تجربه نزدیک به مرگ
8/23/2015.
تجربه نزدیک به مرگ 7760.
برگردان:ف.ف.هشنیز
من هنوز بیشتر و بیشتر به عمق اقیانوس کشیده میشدم، اما این آرامش ناشناس بر من حاکم شد. نه رنج می کشیدم نه خفه می شدم. "فرشته ی نگهبان" من در سمت راستم بود. من این را می دانستم اما نمی توانستم او را ببینم. خودش را زودتر به من معرفی کرد. او به صورت تله پاتی با من صحبت می کرد و من نمی توانستم صدایش را بشنوم. او گفت من در زندگیم کارهای خوب زیادی انجام داده ام و می توانم بروم. به همین دلیل و این که من عذاب نمی کشم، قبل از این که چیزی احساس کنم مرا به خواب می بردند. او همچنین گفت که من ماموریتم را انجام دادم اما نیروی زندگی ام در حال کاهش بود. اگر می ماندم، همه چیز یک تلاش بود و خیلی سخت می شد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن
3997.
تجربة الاقتراب من الموت إيريكا بي
8/15/2015.
تجربة الإقتراب من الموت 7750.
برگردان:ف.ف.هشنیز
همان طور که از تونل بالاتر میرفتم، نور بزرگتر و درخشانتر میشد. سپس در اتاق اورنگ(تاج و تخت) خدا بودم. عیسی مسیح در کنار خدا نشسته بود. اتاق اورنگ سفید خالص بود. سپس با هیبت مطلق از زیبایی عیسی آنجا ایستادم. عیسی ردایی سفید بر تن داشت با ارسی ارغوانی و شعلههای آتش در چشمانش داشت. تاج طلایی او جواهرات درخشان بسیاری در خود داشت قرمز بنفش سبز. سپس به عیسی نگاه کردم و آنگاه ارسی او قرمز شد و با نگاه کردن به چشمانش جاودانگی را در آنها دیدم. او بسیار زیبا بود. سپس به یادم می آید که در برابر عیسی و خدا تعظیم کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل مصرف بیش از حد دارو.
3993.
Duane S تجربه نزدیک به مرگ
8/15/2015.
تجربه ای تا مرز مرگ 7743.
برگردان:ف.ف.هشنیز تجربه استثنایی
همانطور که به من نشان داده شد، برای من توضیح داده شد که چگونه بیشتر دانش آسمانی و ابدی ما در طول زندگی انتخابی ما بر روی زمین خالی می شود. ما باید به طور موقت بیشتر چیزهایی را که خود برترمان می داند فراموش کنیم تا بتوانیم خود را در نقش هایی که برای بازی کردن انتخاب کرده ایم غرق کنیم. در ادامه گفتند شاید مدتی طول بکشد تا همه دانسته ها و خاطراتم برگردد. برای سهولت بازگشت به این قلمرو، به من گفته شد که به زمان خود در زمین به عنوان یک بازدید طولانی از پارک موضوعی نهایی فکر کنم. آن را مکانی با سواری های هیجان انگیز و ماجراجویی های مختلف در نظر بگیرید که می توانستم آن را تجربه کنم یا نه. همچنین به من یادآوری شد که دلیل اینکه ما اصلاً قلمرو آسمانی را ترک می کنیم، هیجان، تنوع، ماجراجویی و سرگرمی است که تجسم های مختلف ارائه می دهند. با این حال، بردن تمام دانش آسمانیمان در ماجراجوییهای مختلف، همان تجربهای را که برای زندگی انتخاب کرده بودیم، از بین میبرد. شخصی در آنجا گفت که باید به سفرهایمان به قلمروهای دیگر فکر کنم که رمان جدیدی برای خواندن انتخاب کنیم. می توانم بسته به روحیه ای که دارم، کتاب جدیدی انتخاب کنم. بعلاوه، اگر قبل از خواندن هر نوبت و پیچش داستان، سطر به خط آن را بدانم، لذت را از بین می برد.
NDE استثنایی شگفت انگیز به دلیل بیماری.
3991.
تجربۀ محمد از اصفهان (ایران)
08/14/2015
از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است.
تجربه های ایرانی ارسال شده | تجربه های نزدیک به مرگ تجربۀ آقای محمد زمانی (ارسال در فروردین 1393) تجربۀ آقای محمد زمانی که در سن 26 سالگی برای او رخ داده یکی از کاملترین و پر جزئیات ترین تجربیات ایرانی است.
یک تجربه تزدیک مرگ به همراه پیشگویی.
3970.
بیل واندن بوش تجربه نزدیک به مرگ
7/6/2015.
تجربه ای تا مرز مرگ 16081.
برگردان:ف.ف.هشنیز تجربه استثنایی
فراتر از من، میتوانستم ببینم که فضای زیبایی وجود دارد. تقریباً همین علفزار و آب بکر بود و می خواستم به آنجا نقل مکان کنم. این احساس را داشتم که باید به سمت آن حرکت کنم. اما همانطور که من این کار را انجام دادم، یک موجود دیگر به من نزدیک شد، یکی که آشکارا کسی بود که مسئول بود، شخصی در مقام. و آن شخص گفت که من نمی توانم ادامه دهم، که باید برگردم - به جایی که از آنجا آمده بودم برگردم. و او به من گفت که من هدف بالاتری برای انجام دادن دارم و آن هدف را برآورده خواهم کرد و در مقطعی، پس از تحقق آن هدف، به آن مکان باز خواهم گشت.
نبرد استثنایی NDE در طول جنگ ویتنام.
3967.
داستان های فعلی تجربه نزدیک به مرگ
فهرست سایت
فهرست آرشیو
7/1/23-12/31/2023
1/1/23-6/30/2023
7/1/22-12/31/2022
1/1/22-6/30/2022
7/1/21-12/31/2021
1/1/21-6/30/2021
7/1/20-12/31/2020
1/1/20-6/30/2020
7/1/19-12/31/2019
1/1/19-6/30/2019
7/1/18-12/31/2018
1/1/18-6/30/2018
7/1/17-12/31/2017
1/1/17-6/30/2017
7/1/16-12/31/2016
1/1/16-6/30/2016
7/1/15-12/31/2015
1/1/15-6/30/2015
7/1/14-12/31/2014
1/1/14-6/30/2014
7/1/13-12/31/2013
1/1/13-6/30/2013
7/1/12-12/31/2012
1/1/12-6/30/2012
10/1/11-12/31/2011
7/1/11-9/30/2011
1/1/11-6/30/2011
10/1/10-12/31/2010
7/1/10-9/30/2010
1/1/10-6/30/2010
7/1/09-12/31/2009
1/1/09-6/30/2009
7/1/08-12/31/2008
1/1/08-6/30/2008
10/1/07-12/31/2007
7/1/07 -9/30/2007
1/1/07-6/30/2007
7/1/06-12/31/2006
1/1/06-6/30/2006
7/1/05-12/31/2005
1/1/05-6/30/2005
7/1/04-12/31/2004
1/1/04-6/30/2004
2003
7/1/02-12/31/2002
1/1/02-6/30/2002
1998-2001