آناستازیا اف. تجربه نزدیک به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

همه چیز تاریک شد و من بی درنگ دریافتم که زمان من بر روی زمین به پایان رسیده بود و این که من داشتم می مردم. در ابتدا این مرا ترساند. اما یک ثانیه بعد، یک نور به راستی درخشان از انتهای یک تونل آمد. من به راستی احساس آرامش می کردم. نور زیبا بود و مرا آرام می کرد. با وجود دانستن این که داشتم می مردم، با آن خوب بودم. احساس می کردم انگار به خانه آمدم و این که همه چیز خوب بود.

تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر در سن چهارده سالگی.

شرح تجربه:

من در چهارده سالگی یک مصرف بیش از حد مواد مخدر داشتم. مواد مخدر مختلف زیادی مصرف کردم. پیش از این رویداد، به غیر از ابتلا به PTSD به دلیل دوران بد کودکی، هیچ نوع شرایط پزشکی نداشتم. همه چیز خوب پیش می رفت تا این که از خانه پا به بیرون گذاشته و از چهارچوب در رد شدم. ناگهان، درد واقعا شدیدی در قفسه ی سینه ام احساس و به میز نزدیکم چنگ زدم. دو نفر مرا گرفتند و کمک کردند تا حرکت کنم، یک نفر روی هر بازو. بعد دیگر نمی تونستم ببینم.

تنها چیزی که می توانستم ببینم نقاط خاکستری مایل به سیاه و سفید بود. پس از آن دیگر نمی توانستم بدنم را بشنوم یا احساس کنم. انگار دیگر بدنم وجود نداشت. آن فقط "من" بود.

همه چیز تاریک شد و من بی درنگ دریافتم که زمان من بر روی زمین به پایان رسیده بود و این که من داشتم می مردم. در ابتدا این مرا ترساند. اما یک ثانیه بعد، یک نور به راستی درخشان از انتهای یک تونل آمد. من به راستی احساس آرامش می کردم. نور زیبا بود و مرا آرام می کرد. با وجود دانستن این که داشتم می مردم، با آن خوب بودم. احساس می کردم انگار به خانه آمدم و این که همه چیز خوب بود. هیچ فکری در مورد خانواده یا دوستانی که پشت سر گذاشته بودم نداشتم. نگران این نبودم که بعدا چه اتفاقی می افتاد.

درست هنگامی که آماده ی رفتن به سوی نور بودم، چیزی مرا به عقب به درون زندگی کشید و نور دور شد. انگار تونل انتهایش بسته بود. من برگشتم به جایی که قبلا بودم و دقیقا در همان موقعیت. می توانستم دوباره بدنم را ببینم، بشنوم و احساس کنم. درد قفسه ی سینه از بین رفته بود.

تمام این سال ها، فکر می کردم یک سکته قلبی داشتم. اما حالا فکر می کنم این مواد بودند که باعث شد قلبم از تپش بیفتد. درست اخیراً، به یاد آوردم که در همان وضعیت پیش از این که تجربه ام اتفاق بیفتد از خواب بیدار شدم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: 16.12.17

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ نامطمئن . مصرف بیش از حد مواد یا پزشکی. رویداد تهدید کننده ی زندگی، اما نه مرگ بالینی

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملا دلپذیر

آیا احساس جدایی از بدن خود کردید؟ نه. من آگاهی نسبت به بدنم را از دست دادم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. من نسبت به اتفاقاتی که در حال رخ دادن بود بسیار هوشیارتر بودم. من به راحتی می توانستم اتفاقات را بدون نگرانی در مورد پیامدها، گذشته یا آینده بپذیرم.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود بودید؟ وقتی نور درخشان را دیدم و فهمیدم همه چیز تمام شده است اما همه چیز خوب بود.

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. چنین احساس می‌شد که زمان هرگز وجود نداشته و مهم نیست.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ نه

لطفا بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. ابتدا بینایی-ام ناپدید شد، نقاط سیاه، سفید و خاکستری را دیدم. سپس همه چیز سیاه شد. اندکی پس از آن، نور درخشانی را در انتهای یک تونل دیدم.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. شنیدن من به طور کامل قطع شد در حالی که این رویداد رخ می داد. من هیچ خاطره ای از شنیدن چیزی در طول تجربه ندارم.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ بله من از درون تونل گذشتم، اما نه از میان انتهای آن

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ آری. نور بسیار درخشانی بود. من هرگز چیزی به این زیبایی و آرامش ندیده بودم، بی درنگ مرا آرام کرد.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ نه

در طول تجربه ی خود چه عواطفی را تجربه کردید؟ خوشی، نداشتن هیچ نگرانی، پذیرش، دوست داشته شدن، شفا یافته، طولانی-مورد انتظار بوده، خانه

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشی باور نکردنی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ نه

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ نه

آیا صحنه هایی از گذشته تان به شما بازگشته است؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم؛ یا برخلاف میلم بازگردانده شد. وقتی آماده بودم که بروم و مرگم را بپذیرم، این گونه احساس کردم که دوباره عقب به درون زندگی کشیده شدم.

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ غیر وابسته - هیچ چیز خاص - مذهبی غیر وابسته. من باور داشتم که نوعی خدا وجود دارد، اما واقعا توجه بیشتری به آن نکردم.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله من اکنون در یک سفر مذهبی هستم.

هم اکنون دین شما چیست؟ نمی دانم. باور من به خدا قوی تر شد، اما من با هیچ دینی ارتباط ندارم.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید اصلا مطابقت نداشت.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله من این قدر ترسیدن از چیزهای کوچک را متوقف کردم. الان راحت تر می گیرم.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ نه

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی مواجه شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ نه

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نامطمئن

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد سختی ها، چالش ها و دشواری های زندگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داده است؟تغییرات متوسط ​​در زندگیم.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله، این احساسی بود که خیلی به راحتی نمی توانستم توصیفش کنم، زیرا پیشتر هرگز آن را احساس نکرده بودم.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند دقیق به خاطر می آورید؟من این تجربه را نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند با دقت بیشتری به خاطر می آورم. من معمولاً اتفاقات زندگی را خیلی سریع فراموش می کنم و بیشتر آنها را به خاطر نمی آورم. اما با این یکی، من هنوز هر ثانیه ی آن را به یاد دارم. هر احساس آن را به خاطر می آورم

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه شما وجود دارند که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجهند؟ احساس پذیرش 100% قطعی به ویژه برای من معنادار بود. نمی‌دانستم آیا می‌توانم در مورد چیزی آنقدر مطمئن باشم زیرا قبلاً در زندگی‌ام هرگز نبوده ام.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟بله نخستین باری که با دانشم از یک NDE بودنش آن را به اشتراک گذاشتم امسال بود. پس از هفت سال به اشتراک گذاشته شد. آن شخص فوراً می‌دانست که من در مورد یک NDE صحبت می‌کنم، و از چیزهایی که در حین وقوع آن برای من اتفاق افتاده بود تعجب نکرد.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه ی خود بیفزایید؟ نه

آیا پرسش های دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ من چیزی برای افزودن ندارم.