تجربه نزدیک به مرگ بروس |
توضیحات تجربه:
من تو دستشویی طبقه پایین خوردم زمین. یادمه توی یک مکان خیلی تاریک بودم، تمام سیاه. نترسیده بودم. فقط از اینکه چقدر این مکان تاریکه حیرت زده شده بودم. بعد حضور موجودات دیگر را حس کردم اما اصلا صورتشون رو ندیدم. یه جورایی میدونستم مادربزرگ و خالهام اونجا هستند،و افراد دیگه که نمی شناختم. اونا پشت سرم بودن و دائما بهم میگفتن که باهاشون برم. حتی احساس کردم از پشت، شونه ام رو لمس کردن که من را متقاعد کنند برم پیششون. اونا اصرار داشتن که باهاشون برم. عصبانی شدم و بهشون گفتم من آماده نیستم. حتی سرشون داد کشیدم که ولم کنن. احساس بد و شرمندگی داشتم چون فکر میکردم که احساسات شون رو جریحه دار کردم. خیلی ناراحت به نظر میومدن. چیز دیگه ای که می دونستم این بود که خانمم نزدیکمه. داشت گریه میکرد. یادم میاد بهش گفتم نیاز دارم که صورتم را لمس کنه. بهش گفتم اگه این کارو نکنه احتمالاً میمیرم. اینو با تمام وجود میدونستم.
اطلاعات زمینه ای
جنسیت: مرد
تاریخ رویداد تجربه نزدیک به مرگ: ,5 February 2001
موقع تجربه تان، رویدادی که زندگی تان را تهدید کند وجود داشت؟ بله سکته مغزی. نیمی از مخچه ام رو از دست دادم.
عناصر سازنده تجربه نزدیک به مرگ:
محتوای تجربه خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ مخلوط
آیا مواد (مخدر، محرک، بیهوشی یا…) یا دارویی استفاده کردید که این تجربه را تحت تاثیر قرار دهد؟ خیر
تجربه تان شبیه یک خواب بود؟ خیر. خیلی واقعی بود
آیا حس کردید که از بدنتان جدا شدید؟ نامطمئن
در طول تجربه تان چه زمانی بیشترین سطح آگاهی و هوشیاری را داشتید؟ بسیار هوشیار
آیا به نظر میرسید که زمان سریع تر یا کندتر شده است؟ خیر
لطفا شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره خود که قبل از زمان تجربه، تجربه کرده اید، مقایسه کنید خیر
آیا از درون یا در طول یک تونل گذر کردید؟ نامطمئن. من درون یک مکان خیلی تاریک بودم..الان که فکر می کنم، در آن لحظه اونجا مثل یک مکان خیلی بزرگ بود، تماما تاریک. ازم خواسته شد یک مسیری رو برم اما من قبول نکردم.
آیا از حضور موجودات متوفی (یا زنده) آگاه شدید یا با آنها روبرو شدید؟ بله. حضور موجوداتی رو حس کردم. دقیقاً ندیدمشون، احساسشون کردم. [برای اطلاعات بیشتر روایت رو بخونید]
آیا نور غیرزمینی یا عجیب دیدید؟ خیر
آیا به نظر میرسید به جایی دیگر، دنیایی غیرزمینی وارد شدید؟ یک قلمرو کاملا عرفانی یا غیرزمینی
در طول تجربه چه احساسی داشتید؟ روایت رو بخونید
آیا به صورت ناگهانی و لحظهای به نظرتان رسید که همه چیز را درک میکنید؟ خیر
آیا صحنههایی از آینده را دیدید؟ خیر
خدا، معنویت و دین:
قبل از تجربه تان چه دینی داشتید؟ نامطمئن هیچ چیز
الان چه دینی دارید؟ نامطمئن هیچ چیز
درمورد زندگی صرفا زمینی ما به غیر دینی مان:
تغییراتی که در طول زمان بعد از تجربه داشتید:افزایش
بعد از تجربه شما، چه تغییراتی در زندگی تان ایجاد شده است؟ روز به روزم رو زندگی می کنم. جالبش اینجاست که اصلاً از چیزی که فردا میخواد برام رقم بزنه نگران نیستم.
آیا تغییرات خاصی در روابطتان به خاطر تجربهتان داشتهاید؟ من در حال حاضر از همسرم که ۲۷ سال زندگی کردیم جدا شدم. من معلول هستم. دارم سعی میکنم "زندگی" رو بفهمم.
بعد از تجربه نزدیک به مرگ :
آیا توضیح این واقعه در قالب کلمات سخت است؟ نامطمئن. همه چیز تاریک بود اما تهدیدآمیز نه. حضور موجودات دیگر را حس می کردم.
آیا بعد از تجربه خود، موهبت و استعداد روحی، غیرمعمولی یا سایر موهبتهای خاص پیدا کردید که قبل از تجربهتان نداشتید؟ خیر
آیا یک یا چند بخش از تجربه شما وجود دارد که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ بهترین بود که از مرگ ترسی ندارم، شاید هیچ وقت نداشتم. بدترین، خشمی بود که از نرفتن به اون موجودات احساس کردم.
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک ه امذاشتهاید؟ بله مطمئن نیستم.
در هر زمان از زندگیتان، آیا هیچوقت چیزی وجود داشته که قسمتی از تجربهتان را بازتولید کند؟ خیر