شرح تجربه:

داشتم یک تغار(سنگاب) شکسته را تعمیر می کردم. توی چند اینچ آب زانو زده بودم. مجبور بودم تنه ام را خم کنم بنابراین آرنجهایم در آب بودند. یک سیم برق بالای تغار وجود داشت که جدا نشده بود. اواسط صبح بود. پیشانی ام سیم را لمس کرد در حالی که دستانم در آب بودند. احساس کردم انگار خفاشی به پیشانم برخورد کرد.

سپس به یک زندگی کامل در دنیایی دیگر ادامه دادم. من هنوز خودم بودم، اما با این حال، یک فرد متفاوت با نامی دیگر و غیره بودم. سپس در آن زندگی پس از گذراندن یک عمر مانند این شخص دیگر، به دلیل پیری مردم. پس از این که در آنجا مردم، به صورت عقابی در کنار تغار پهن شده روی پشتم از خواب بیدار شدم. اواخر بعد از ظهر بود. می توانم بگویم حدود پنج تا شش ساعت بیهوش بودم.

اطلاعات پیش زمینه:

جنسیت: مرد

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: 2007

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ نه. برق گرفتگی دیگر: دچار برق گرفتگی شده و بیهوش شدم

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نه خوشایند و نه ناراحت کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ نه من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری عادی. عادی

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود بودید؟ تمام مدت

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. زمان متفاوت بود. واقعا نمی توانم آن را توضیح دهم. من یک عمر را در جای دیگری زندگی کردم و تمام خاطرات آن را دارم و درس‌هایی از آن آموختم. با این حال، من فقط برای حدود پنج ساعت بیهوش بودم.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ نه

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. من بیهوش بودم اما در زندگی دیگر بینایی ام خوب بود.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. عادی

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل عبور کردید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نه

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ نه

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟یک مکان ناآشنا و شگفت. شگفت بود چون وقتی به آنجا رسیدم خیلی گیج بودم. وقتی به آنجا رسیدم، داشتم از یک نوع تصادف بیرون آمده و احیا می شدم. من همسر و فرزندانم را می‌شناختم، اما احساس سردرگمی می‌کردم، زیرا من از زیستن یک زندگی واقعی در جای دیگری غیر از زندگی فعلی ام آمده بودم. سپس وقتی در آنجا مردم، به همان زمان بازگشتم؛ تقریباً وقتی اینجا دچار برق گرفتگی شدم.

در طول تجربه چه عواطفی را تجربه کردید؟ سردرگمی چون نمی دانستم کدام واقعیت واقعی بود.

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ نه

آیا یک احساس شادی داشتید؟ نه

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ نه

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ نه

آیا صحنه هایی از گذشته تان به شما بازگشت؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ نه

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ نمی دانم. ندانم گرا

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ نه

هم اکنون دین شما چیست؟ نمی دانم. ندانم گرا

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید سازگاری نداشت. فقط در جامعه ای شبیه به جوامع انسانی زندگی کردم.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله درک بهتر خدا.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ نه

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ نامشخص. من هیچ نظری ندارم. مانند این است که وقتی می میرید، می روید تا در جای دیگری به عنوان شخص دیگری زندگی کنید، اما همچنان خودتان هستید.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟تغییرات متوسط ​​در زندگیم. فهمیدم دین دروغ است. خدا واقعی است اما نه قابل درک برای ما در چشم انداز بعد سوم. خدا یک نیروی عشق است که به نوعی در فیزیک کیهان با هم کار می کند. من فکر می کنم آگاهی همه به هم مرتبط است. همه ی ما بخشی از چیزی بزرگتر هستیم که نمی توانیم آن را بفهمیم یا توضیح دهیم.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله توضیح دادنش سخت است. وقتی در زندگی دیگر بودم، زندگی واقعی ام را طوری به یاد می آوردم که انگار تجربه ای عجیب بود، نه اصلا مانند یک رویا. اکنون هم که دارم به این زندگی برمی گردم همین حس را دارم. زندگی دیگر اتفاق افتاد و من از آن خاطراتی دارم.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون آن تجربه رخ داده اند دقیق به خاطر می آورید؟من این تجربه را با همان دقتی به یاد می‌آورم که سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون آن تجربه رخ داده اند. خیلی وقت پیش بود، اما من خاطراتی از آن زندگی دارم، همان طور که از زندگی فعلی ام دارم. اما من خاطراتی از پیری و مردن، بزرگ کردن بچه‌ها، کارهایی که هنوز در این زندگی انجام نداده‌ام، دارم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارند که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجهند؟ نه. هنوز از آن گیج هستم.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟بله، من سال ها در مورد آن به کسی چیزی نگفتم، زیرا نمی خواستم به خاطر برق گرفتگی در محل کار دچار مشکل شوم.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. گیج بودم و هنوز هم هستم. اتساع زمان چیزی است که مرا گیج می کند. من فقط چند ساعت بیهوش بودم، با این حال خاطراتی از عمری دارم که در جای دیگری زیسته ام.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود. در آن زمان ۱۰۰% واقعی بود. حالا انگار واقعی نبود. اما وقتی من آنجا بودم این زندگی همین حس را داشت.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه خود بیفزایید؟ نه

آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ سوال های خوب