شرح تجربه:

هشت سال پیش، به دلیل نارسایی کامل اعضای بدن، تحت حمایت زندگی(life support) بودم. من یک واکنش آلرژیک به دارو داشتم که باعث شد بدنم دچار عفونت شدید خون(sepsis) شود. سطح CO2-ی من بیش از ۲۰۰ بود در حالی که حداکثر طبیعی قبل از مرگ مغزی ۳۵ است. پزشکانم در آخر هفته ی ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۵ کمتر از یک درصد نرخ زنده ماندن به من می دادند. یک پتوی نماز روی من انداخته شده بود و کشیش بیمارستان آخرین مراسم را روی من(انجام) داد.

بدنم را ترک کرده و به قلمرو اختری رفتم. آنجا سه راهنما به من نشان داده شد. یکی از راهنماها شبیه دخترم بود اگرچه من می‌دانستم که این او نبود. "این" آنجا بود تا مرا به این واقعیت فعلی راهنمایی و پشتیبانی کند. من برای زنده ماندن باید به جنگیدن ادامه می دادم وگرنه شاید برنمی گشتم. راهنماهای من از طریق تله پاتی با من صحبت کردند. از طریق درس ها جنبه های مختلف جهان هستی به من نشان داده شد. به عنوان نمونه، به من گفته شد که با اشکال دیگر زندگی ادغام شوم تا بتوانم دریابم که آنها هوشیار هستند. به من گفته شد که با یک درخت، یک ماهی و یک گل سوسن ادغام شده تا هوشیاری آنها را احساس کنم. من در فضا و به سیاره ای دیگر سفر و گونه های باهوش دیگری را مشاهده کردم.

از سویی دیگر، مرا از راه پیشینه های آکاشیک بردند. پرسشهای پیشین من پیش از این تجربه پاسخ داده شدند زیرا راهنماهای من چیزهایی از جهان و زندگیم را به من نشان دادند. آنها در باره ی رویدادهای زندگی گذشته و حال با من رایزنی کردند، اگرچه به نظر می رسید همه ی این رویدادها یکباره رخ می دهند. راهنماهایم مرا به ابعاد مختلف در پرونده ی آکاشیک زمان و رویدادها بردند. من رویدادهای جدول زمانی جایگزین این واقعیت را دیدم و رویدادهای آینده ی زندگیم و رویدادهای آینده ی جهان به من نشان داده شد. به بسیاری از پرسشهای پیش از مرگ من پاسخ داده شد، از این قبیل که چرا ما اینجا روی زمین هستیم، که به راستی انسان ها چه کسانی هستند، خدا چیست و آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟

پس از این، راهنمای من از طریق تله پاتی به من گفت که دست چپم را دراز کنم. یک کره ی نقره ای در دستم پدیدار گردید. سپس بدن نورانی عیسی هویدا شد. به من گفته شد که چه اندازه مورد عشق هستم، که خدا و عیسی با من بودند و نباید ترسید. من هیچ ترسی احساس نکردم، تنها دو احساس متضاد داشتم، زیرا هیچ نتیجه ی خاصی مد نظرم نبود. من فقط بودم و هر چه خدا می خواست اتفاق بیفتد را پذیرفتم. سپس یک نور درخشان و سفید پدیدار گردید و در اطراف اتاق چرخیده، شکل تونلی را تشکیل داد. به آن نگاه کرده و احساس آرامش کردم. سپس به من گفته شد که وقت من نبود و نور به جایی که از آن آمده بود عقب نشینی کرد.

در طول مدتی که در بیمارستان بودم، دخترم، که از لحاظ انرژی به من وصل بود، به همه گفت که با وجود این که ظاهرا غیرممکن به نظر می‌رسد، من زنده می مانم. چند روزی بود که به اندازه ی کافی هوشیار بودم که بتوانم ارتباط برقرار کنم. دیدن خانواده ام در اتاق بیمارستانم با دکتر در آنجا را به یاد آوردم. او انگشتانش را به صورتم کوبید و فرمان داد: چیزی بگو! هنوز احساس می کردم که در واقعیت دیگری هستم، اما با عصبانیت به دکتر نگاه کردم و گفتم: "چیزی." با آن، همه خندیدند و یکی گفت: "او برگشت." آنها دریافتند که من به دلیل کنایه هایم عملکرد مغزم را از دست نداده ام. وقتی لوله ی تراکئوتومی(مربوط به نای) من را بیرون آوردند، گلویم در عرض یک روز خوب شد. پزشکان من شگفت زده شده بودند که خیلی سریع خوب شده بود. لوله ی تغذیه ی من ۲-۳ روز طول کشید تا کاملا بسته شده و خوب شود. برای به اشتراک گذاشتن داستانم زمان زیادی صرف کردم، زیرا با آنچه در اصول عقاید کلیسای سنتی آموخته بودمم بسیار متفاوت بود. من از بودن سپاسگزارم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۲۰۱۵

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله واکنش آلرژیک. موارد دیگر: به مدت ۲/۵ ماه کما با بخش نزدیک به مرگ دو بار در این مدت. عفونت خون(Sepsis) و حساسیت شدید نسبت به پروتیین ها( anaphylaxis)

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هم دلپذیر و هم ناراحت کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ آری. من هوشیاری نسبت به بدنم را از دست دادم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. همه چیز واقعی تر به نظر می رسید و انگار می توانستم در این سطح از آگاهی ظاهر شوم.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ در طول کل تجربه.

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی خود را از دست داد. به نظر نمی رسید "زمان" وجود داشته باشد.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ زنده تر از حد معمول

لطفا بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از آن داشتید مقایسه کنید. در زمان تجربه من از طریق واقعیت های جایگزین سفر کردم. همه چیز زنده تر بود. من به عنوان یک گوی به فضا سفر کردم و سحابی ها و یک سیاره را دیدم.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. شنوایی تیز و از طریق تله پاتی بود.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل عبور کردید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ من در واقع آنها را دیدم.

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نامطمئن

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ یک نور به صورت غیرعادی روشن

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ بله فکر می کنم به پایان نهایی نزدیک بود. نور بسیار درخشانی را دیدم؛ به من گفته شد که عیسی با من بود و خدا مرا دوست داشت. احساس کردم بسیارخوب با هر نتیجه ای. به من گفته شد دست چپم را دراز کنم و یک کره ی نقره ای پدیدار گردید. عیسی با فرم بدنی نورانی ظاهر شد، سپس به من گفته شد که وقت من نبود و من داشتم برمی گشتم. آنگاه نور جمع شد.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. ابعاد.

چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟ عواطف اصلی که به یاد می‌آورم جدا بودن اما شیفته بودن، عشق و قدردانی، هیبت و کمی درگیری بودند.

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشی باور نکردنی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده ام یا با آن یکی هستم.

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد کیهان. چیزهایی در مورد کیهان به من گفته/نشان داده شد.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ آری. من از طریق یک فراخوان رفتم.

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ صحنه هایی از آینده ی جهان. من آینده ی دنیا و آینده شخصی خودم را دیدم. حتی تجربه ی من پپش از انتخابات ۲۰۱۶ رخ داد، دیدم که ترامپ پیروز و کیم جونگ اون برای مدتی آرام می شود. من دیدم که افشای بیگانگان وجود خواهد داشت. من دیدم که یک اختلال اصلی اینترنت وجود دارد. دیدم که یک حلقه ی قاچاق جنسی دسته جمعی منهدم شده است. من آزمایش هایی را برای بررسی هوشیاری روی درختان دیدم. و من جنگ را دیدم؛ بسیاری از چیزهای مرتبط با جهان.

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت آمدید؟ نه

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ مسیحی - مسیحی دیگر، مسیحی غیر مذهبی. در یک مقطع زمانی رهبر یک وزارتخانه بودم. من کمی سنتی تر از الان بودم.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله متافیزیکی تر و کمتر سفت و سخت اما هنوز مسیحی

هم اکنون دین شما چیست؟ ادیان دیگر یا چند ایمان. من معتقد نیستم که مسیحیت آن طور که باید عمل می کند. هدف ما متافیزیکی تر از آن چیزی است که مردم می دانند. عیسی متافیزیکی بود. همچنین به من نشان داده شد که بسیاری از ادیان بخشی از حقیقت را (در خود)دارند. یک برنامه ی عمدی در آن وجود دارد.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتی ناسازگار بود. برخی از سیستم های اعتقادی تغییر کردند.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله، من فکر می‌کردم که افراد همجنس‌گرا ممکن است در میان چیزهای دیگر به «بهشت» نرسند. اکنون طور دیگری می دانم.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. من سه راهنما داشتم.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ من در واقع آنها را دیدم.

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با ذکرنام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ بله عیسی

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ آری

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ آری

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله، من عیسی را به شکل بدن نورانی دیدم و در حضور خدا بود.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کرده اید؟ بله می دانم

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ بله هدف من زندگی کردن است.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله همه چیز در مورد NDE-ام به من نشان داد که همه چیز ادامه دارد.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نامطمئن

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ بله، ما به اینجا آمده ایم تا روح خود را از طریق چالش ها و به طور کلی سفر زندگی بپالاییم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ بله عشق فرکانس بالایی است. همه چیز به خاطر عشق آفریده شده است و بسامد عشق چیزی است که جهان را گسترش می دهد. عشق یک ویژگی پر انرژی برای وجود ماست.

چه تغییرات سبک زیستنی پس از تجربه تان در زندگی شما رخ داده است؟ تغییرات بزرگ در زندگیم. توضیح برخی از تغییرات مانند دلسوزی برای دیگران دشوار است. من احساس جدایی بیشتری می کنم، اما برایم مهم است.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ چند دوست را از دست دادم.

بعد از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله من به مدت هفت سال خیلی در مورد آن صحبت نکردم.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله توانایی بصری بیشتر. اختلالات الکتریکی.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله مصاحبه های پادکست. یک کتاب

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نامطمئن