تجربة الاقتراب من الموت إيريكا بي
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




تجربه:

۲۹ اکتبر ۲۰۰۵ بود. من هنوز از خودکشی پسر عمویم در سال ۱۹۹۹ ناراحت بودم. ناپدریم کیت به تازگی بر اثر بیماری لو گریگ(Lou Gehrig )فوت کرده بود. من با دوست پسر فعلی دعوا می کردم. رفتم دستشویی و تمام قرص های سلامت روانم م، همه ی شصت قرص را. سپس چاقویی روی گلویم گذاشتم. دوست پسرم برای ادامه دعوا وارد حمام شد. من آنگاه به او گفتم دارم کشتن خودم را کامل می کنم. او با ۹۱۱ تماس گرفت و چاقو را به زور از دست من خارج کرد، مدت کوتاهی پس از حضور پلیس. در آن زمان بود که گفتم داروهای روانپزشکی بیش از حد مصرف کردم. پلیس با آمبولانس تماس گرفت و به یک بیمارستان تحقیقاتی پزشکی برده شدم. در سواری به سمت بیمارستان و پاسخ دادن به سؤالات تکنسین فوریت های پزشکی خوب بودم. وقتی متوجه شدم که قرار است مرا در بیمارستان نگه دارند، تلاش کردم بروم و با کارکنان پرخاشگر شدم. آن زمان بود که کارکنان تصمیم گرفتند مرا در محدودیت قرار دهند. زمانی که روی تخت خوابانده شدم، متوجه شدم نمی توانم نفس بکشم. بنابراین با کارکنان می جنگیدم تا راست بنشینم، اما آنها فکر کردند که من تلاش می کردم تا با آنها مبارزه کنم. بنابراین آنها مرا پایین نگه داشتند. من به تقلا برای نفس کشیدن ادامه دادم و سپس صداهای اختناق ، خفگی در می آوردم. سرانجام فکر کردم مرده ام.

این تا زمانی بود که فهمیدم بالای بدنم ایستاده ام. دیدم کارکنان برای لوله گذاری من کار می کنند، اما یکی از قرص ها در لوله ی نای گیر کرد. سپس از اتاق خارج شدم و در حال حرکت به سمت تونلی با نور درخشان بودم.

همان طور که از تونل بالاتر می‌رفتم، نور بزرگ‌تر و درخشان‌تر می‌شد. سپس در اتاق اورنگ خدا بودم. عیسی مسیح در کنار خدا نشسته بود. اتاق اورنگ سفید خالص بود. سپس با هیبت مطلق از زیبایی عیسی آنجا ایستادم. عیسی ردایی سفید بر تن داشت با ارسی ارغوانی و شعله‌های آتش در چشمانش داشت. تاج طلایی او جواهرات درخشان بسیاری در خود داشت قرمز بنفش سبز. سپس به عیسی نگاه کردم و آنگاه ارسی او قرمز شد و با نگاه کردن به چشمانش جاودانگی را در آنها دیدم. او بسیار زیبا بود. سپس یاد می آید که در برابر عیسی و خدا تعظیم کردم. آنها هر دو با من صحبت کردند، اما به خاطر نمی آورم که از سوی آنها چه گفته شد؟

سپس با دستگاهی که برای من نفس می کشد از خواب بیدار شدم. مادرم کنارم ایستاده بود و گریه می کرد. وقتی بیدار شدم مادرم پرستار را گرفت. از من خواسته شد چیزی بنویسم، بنابراین پرستار یک تخته ی قابل پاک شدن و ماژیک را (جلوی من) گرفت. ابتدا پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ پرستار گفت من در اورژانس کد زدم. آنها برای لوله گذاری کردن من مشکل داشتند زیرا قرص در لوله ای که به ریه چپ من می رود گیر کرده بود. پرستار گفت من خوش شانس بودم زیرا نزدیک بود سوراخی در گلویم ایجاد کنند. اما بالاخره قرص راه داد و آنها نفس مرا برقرار کردند. تا به امروز آن قرص را هنوز در ریه چپم دارم. بعد از همه ی این ها من چیز دیگری روی تخته نوشتم: "عیسی زیبا بود و او با من صحبت کرد."

وقتی برای اولین بار وارد اتاق اورنگ شدم خیلی ترسیده بودم اما این عشق همه جانبه بدنم را فرا گرفت. این عشقی بود که هیچ انسانی نمی توانست هرگز آن را بدهد. این به من آرامش داد و به من اجازه داد که بدانم همه چیز درست است. من تا امروز می دانم که خدا مرا به خاطر آن کار مورد بخشش قرار داد. من همچنین می دانم که بنفش به معنای ایمان است. نخست ارسی او بنفش بود و سپس قرمز خونی شد انگار که مرا بخشید. من تا امروز باور دارم که او مرا برگرداند تا روزی به نحوی به او خدمت کنم و من مشتاق و آماده هستم. این تجربه ی من است.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۲۹ اکتبر ۲۰۰۵

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ نا مطمین. مرگ بالینی (قطع تنفس یا عملکرد قلب) اقدام به خودکشی

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می کنید؟ کاملا دلپذیر

تجربه مشتمل بود بر: تجربه ی خارج از بدن

آیا احساس جدایی از بدن خود کردید؟ بله، در هنگام احیایم صحبت پزشکان را شنیدم. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره شما مقایسه شد؟ خوداگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول ، بسیار بالا

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ تمام مدت

آیا افکار شما تسریع شده بود؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز به یکباره اتفاق می افتد؛ یا زمان متوقف شد یا تمام معنی را از دست داد. نمی توان توضیح داد.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟ به طرزی باورنکردنی زنده تر

لطفا بینایی خود را در طول تجربه با بینایی روزمره تان که بلافاصله قبل از تجربه داشتید مقایسه کنید. بینایی من تا حدودی تار است اما نه زمانی که تجربه نزدیک به مرگم را داشتم.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله قبل از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. از گوش چپم تا حدی ناشنوا هستم. در زمان این ، می توانستم خیلی خوب بشنوم.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

تجربه مشتمل بود بر: تونل

آیا از تونل عبور کردید یا از آن عبور کردید؟ آره

آیا در تجربه خود موجوداتی دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه، بالا را ببینید.

این تجربه مشتمل بود بر: نور غیرزمینی

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ یک نور درخشان غیرعادی

آیا یک نور غیرزمینی دیدی؟ نه

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ یک قلمرو آشکارا عرفانی یا غیرزمینی اتاق اورنگ خدا.

در طول تجربه چه احساساتی را تجربه کردید؟ هیبت، دوست داشته شدن، ترس

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ شادی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم دیگر با طبیعت در تضاد نیستم.

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ نه

آیا صحنه هایی از گذشته شما به شما بازگشته است؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت آمدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم. یا بر خلاف میلم بازگردانده شدم

خدا، معنویت و دین:

قبل از تجربه ی خود چه اهمیتی برای زندگی مذهبی/معنوی خود قائل بودید؟ نسبتاً مهم برایم

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ مسیحی- دیگر مسیحی فقط مسیحی

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییری کرده است؟ نه

بعد از تجربه ی خود چه اهمیتی برای زندگی مذهبی/معنوی خود قائل هستید؟ برایم بسیار مهم است

هم اکنون دین شما چیست؟ مسیحی - مسیحی دیگر

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که کاملاً با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتی مطابقت داشت.قبلا گفته شد

آیا به دلیل تجربه ی خود تغییری در ارزش ها و باورهایتان داشته اید؟ نه

این تجربه مشتمل بود بر: حضور موجودات غیرزمینی

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ من با یک موجود مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. عیسی و خدا با من صحبت می کردند.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شده اید که قبلاً روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ بله عیسی

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

آیا پیش از تجربه ی خود به وجود خدا اعتقاد داشتید؟ خدا قطعا وجود دارد.

آیا در طول تجربه ب خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

آیا بعد از تجربه ی خود به وجود خدا اعتقاد دارید؟ خدا قطعا وجود دارد

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا آگاهی ویژه ای در مورد هدف خود به دست آوردید؟ نه

آیا پیش از تجربه ی خود باور داشتید که زندگی های زمینی ما معنادار و مهم هستند؟ احتمالاً معنی دار و مهم هستند.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ نامطمین به یاد نمی آورم.

آیا پیش از تجربه ی خود به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتید؟ زندگی پس از مرگ قطعا وجود دارد

آیا پس از تجربه ی خود به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟ زندگی پس از مرگ قطعا وجود دارد نامطمین نمی دانم

آیا پیش از تجربه ی خود از مرگ می ترسیدید؟ من به شدت از مرگ می ترسیدم

آیا پس از تجربه ی خود از مرگ می ترسید؟ من به شدت از مرگ می ترسم

آیا پیش از تجربه ی خود از زندگی کردن می ترسیدید؟ در زندگی زمینی خود نسبتاً ترس زده هستم

آیا پس از تجربه ی خود از زندگی کردن می ترسید؟ در زندگی زمینی ام به شدت ترس زده هستم

آیا پیش از تجربه ی خود باور داشتید که زندگی های زمینی ما معنادار و قابل توجه هستند؟ احتمالاً معنی دار و مهم هستند.

آیا باور داشتید که زندگی های زمینی ما پس از تجربه ی شما معنادار و مهم هستند؟ معنی دار و مهم هستند.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونگی گذران زندگی خود به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشوار ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ نه

آیا پیش از تجربه ی خود دلسوز بودید؟ کم و بیش دلسوز نسبت به دیگران

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق به دست آوردید؟ بله، احساس کردم عشق خدا مرا احاطه کرده است.

آیا پس از تجربه ی خود دلسوز بودید؟ کم و بیش دلسوز نسبت به دیگران

پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داده است؟ به خدا نزدیکتر شدم. به خدا نزدیکتر شدم.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه ی شما تغییر کرده است؟ نه

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار است؟ نه

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمولی یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله وقتی بعضی چیزها را لمس می کنم، رویدادهای گذشته چندین چیز را می بینم. من همچنین فعالیت های ماوراء الطبیعه را می بینم.

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ دانستن این که عیسی واقعی است.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله مادرم، اوایل امسال.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

درباره ی واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟ تجربه قطعاً واقعی بود تکان دهنده

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود خدایی وجود دارد و سعی کنید در مورد او به دیگران بیاموزید.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی تا به حال هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه ی خود اضافه کنید؟ نه

آیا پرسش دیگری وجود دارد که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه خود بپرسیم؟ سوال های تکراری زیاد نیست