شرح تجربه:

در حالی که بیمار بودم روی تختم دراز کشیده بودم. به بالا نگاه کردم و دیوار پیش روی من شروع به فرو ریختن کرد. من از رختخواب خارج شدم تا به اتاق برادرانم دویده به آنها بگویم، اما نتوانستم بیدارشان کنم. بعداً دریافتم که این به این دلیل است که بدن واقعی من روی تخت خوابیده بود.

دوان به سمت اتاق برگشتم و دیدم که دیوار ناپدید شده بود. می‌توانستم آسمان غروب را با نوری درخشان ببینم و در انتهای نور چیزی که مردی به نظر می‌رسید. مرد نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شد تا اینکه درست روبروی من ایستاده بود. او به من گفت که می‌خواست چیزی را به من نشان دهد و از این رو مرا زیر بازویش بلند کرد همان طور که با یک بچه این کار را انجام می دهید و با سرعتی باورنکردنی از زمین بلند شدیم. ما در میان کیهان گردش کردیم، جایی که او نام هر سیاره را به من گفت. من می‌توانستم همه ی این اطلاعات را به یک باره درک کنم، حتی اگر خیلی سریع به به من داده می شد.

سپس به مکانی رفتیم که مانند خاورمیانه به نظر می رسید (من تمام زندگیم را سفر کرده ام ،و این نزدیکترین جایی است که می توانم موقعیت را در آن قرار دهم). سپس نشستیم و به صحبت های پسر جوانی گوش دادیم. همه می گفتند نام او عیسی بود. سخنرانی به زبانی بود که پیش از آن هرگز نشنیده بودم اما به نوعی می فهمیدم. پس از گوش دادن به سخنرانی، مرد دوباره مرا بلند کرد و به اتاق خوابم پرواز برگشت کردیم. او به من گفت که این زبان را به من می دهد تا این رویداد را به یاد بیاورم همان طور که پس از بیدار شدن هرگز آن را باور نمی کردم.

پس از این رویداد، من بسیار تکان خورده بودم. سه روز نمی توانستم از رختخواب خارج شوم چون پاهایم نمی توانستند راه بروند. تلاش کردم تا درباره ی تجربه‌ام به خانواده و دوستانم بگویم، اما هیچ‌کس مرا باور نکرد. تا به امروز می توانم به این زبان صحبت کنم که پس از صحبت با زبان شناسان به نظر می رسد که ترکیبی از عبری، یونانی و عربی است. اغلب اوقات، من همین زبان را می شنوم و آنچه را که می شنوم یادداشت می کنم زیرا اطلاعات را جذاب می یابم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت مذکر

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: 1977

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ آری. بیماری، ضربه یا شرایط دیگری که تهدید کننده ی زندگی در نظر گرفته نمی شود

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هم دلپذیر و هم پریشان کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ بله من یک سخنرانی در دوره ای از تاریخ شنیدم. من باور دارم که در زمان عیسی بود. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. انگار می توانستم همه چیز را یکباره درک کنم. در طول سخنرانی، من نه تنها می‌توانستم شخص صحبت‌کننده را درک کنم، بلکه افکار دیگران را نیز.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ در طول سخنرانی

آیا افکار شما تسریع شده بود؟ به طرزی باورنکردنی سریع

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز به یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. همه چیز با سرعتی باورنکردنی حرکت می کرد انگار در حال پرواز بودیم. وقتی ما پای سخنرانی نشسته بودیم، زمان در یک وضعیت عادی می گذشت.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟ به طرزی باورنکردنی زنده تر

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. بینایی من پیش، درهنگام و پس از رویداد یکسان بود اما حواس دیگرم تقویت شده بود.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. شنوایی من قطعا در طول این رویداد واضح تر بود. انگار می توانستم همه چیز را بشنوم و بفهمم، حتی افکار مردم را.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی دیدید؟ نه

آیا با موجودی مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا منشأ عرفانی یا دیگر جهانی.

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ بله نور در ابتدای رویداد بود و شخصی در نور بود که به سمت من حرکت می کرد.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ یک مکان ناآشنا و غریب. مکان ها ناآشنا به نظر می رسیدند. اگرچه در همان زمان، من می دانستم که ما در کیهان در حال پرواز بودیم و سپس به جایی در خاورمیانه رسیدیم. موقعیت یابی این جا سخت بود.

در طول تجربه چه هیجاناتی را احساس کردید؟ هنگام پرواز وحشت داشتم. اما زمانی که نشستیم و به سخنرانی گوش دادیم، احساس آرامش و اسودگی زیادی کردم.

آیا احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا احساس خوشی داشتید؟ خوشبختی

آیا احساس هماهنگی یا وحدت با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم.

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد کیهان. من هر سیاره و چگونگی پیدایش آن را درک کردم. من همه چیز را در مورد خودم از جمله گذشته و آینده ام را فهمیدم. در طول سخنرانی، همه چیز را در مورد پسر جوان (عیسی) و همچنین افکار دیگران درک کردم.

آیا صحنه‌هایی از گذشته‌تان به شما بازگشته است؟ گذشته ی من به صورت خارج از کنترلی در برابر دیدگانم چشمک زد. همانطور که در میان کیهان پرواز می کردم، وقایعی مربوط به گذشته، دوران کودکی و بخش هایی از آینده ام را درک کردم.

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ صحنه هایی از آینده ی شخصی من. تمام زندگی من از آغاز تا پایان در برابر من نشان داده شد.

آیا به مرز یا نقطه ی بدون بازگشت رسیدید؟ نه

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ غیروابسته- ندانم گرا. پیش از این رویداد هرگز مذهبی نبودم.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه ی شما تغییر کرده است؟ نه

هم اکنون دین شما چیست؟ غیروابسته- ندانم گرا. در حالی که این تجربه دانش زیادی به من داد، احساس نمی‌کنم با ایمان خاصی مطابقت داشته باشد.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتی اصلا مطابقت نداشت. من واقعاً قبل از این رویداد هیچ درکی از دین نداشتم، اما به نظر می رسد که اکنون چیزهایی در مورد دین می شنوم جز این که در یک دین خاص نمی گنجد. من همچنین هیچ آموزشی در زمینه ی دین ندارم، بنابراین تعیین جایگاه آن برای من سخت است.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله، من از محیط اطرافم و درک مردم بیشتر آگاه شدم.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. مردی به سمت من آمد و هر آنچه را که در آن شب دیدم به من نشان داد. این مرد پیر اما فوق العاده قوی بود. او ریشی داشت که خیلی خوب نگهداری می شد. او عبایی به تن داشت که دور او پیچیده شده بود.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شده اید که قبلاً روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ بله، من باور دارم که صحبت های عیسی را شنیدم همان طور که همه ی اطرافیان او نامش را می گفتند، . من به سخنرانی او در مورد ده فرمان گوش دادم. او صحبت می کرد و خاخام ها با او جروبحث می کردند زیرا او فقط یک پسر بود.

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ بله، من اکنون قادر به درک این زبان هستم و دائماً اطلاعاتی را به این زبان می شنوم که به زبان انگلیسی می نویسم.

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله من معتقدم مرد کنارم خدا بود. او هرگز این را به طور خاص نگفت، فقط آن را حس کردم.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کرده اید؟ نه

آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آورده اید؟ نه

آیا شما اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی خود به دست آورده اید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی به دست آوردید؟ نع

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه

پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات متوسط ​​در زندگی من

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ نه

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله، لازم نبود بیان کردن آن سخت بلشد، اما بیان آن برای دیگران سخت بود، زیرا این یک چنین تجربه ی خارج از بدنی بود.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون زمان این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله، من می توانم به زبانی غیرزمینی صحبت کنم و بفهمم. به نظر نزدیک‌ترین به عبری است، اما کاملاً اینطور نیست.

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ سخنرانی زیبا بود - من دوست داشتم به آن گوش کنم و بیاموزم که پسر جوان چه می گوید.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله، من این تجربه را به اشتراک گذاشته ام، اما هیچ کس مرا باور نمی کند. صرفنظر از آنچه مردم می گویند من می دانم که این اتفاق افتاده است همان طور که من همچنان به "تماس" یا "شنیدن" چیزها هر روز به زبانی که قبلاً هرگز در آن مطالعه نکرده ام ادامه می دهم. مردم این زبان را شنیده اند اما نمی توانند به جایی نسبت دهند،حتی زبان شناسان حرفه ای. من واقعاً مطمئن نیستم که با اطلاعات چه کنم - به نظر می رسد مردم واقعاً به آن علاقه مند نیستند.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم با زبانی که قبلاً هرگز نشنیده ام بیدار شوم. وقایع امروز مانند روزی که در ذهن من اتفاق افتاد واضح است.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ بله من هر روز همان صدا را می شنوم. گاهی اوقات فقط تکه ای کوچک از اطلاعات است. گاهی باید رشته ی افکار را به هم متصل کنم. اما، از آنجایی که من معتقدم مذهبی نیستم، برایم عجیب است که این چیزها را در مورد اطلاعاتی می شنوم که به نظر نمی رسد واقعاً درک می کنم.

آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه ی خود بیفزایید؟ نه