تجربه نزدیک به مرگ آیزایا
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




تجربه:

صبح یک روز دوشنبه در اکتبر ۲۰۱۹، حدود ساعت ۷:۰۰ صبح به سمت محل کارم رانندگی می کردم. راننده ی دیگری از خطوط عبور کرد و در یک تصادف شاخ به شاخ با ماشین من برخورد کرد. همکارم که با من سوار بود کاملا سالم بود. از طرف دیگر، من از آنچه اتفاق افتاد، به شدت گیج بودم، زیرا خون سرفه می‌کردم و نمی‌توانستم نفس بکشم. یادم می آید که باران به صورتم می خورد و یادم می آید که چقدر آرام بخش بود. من در آن هنگام دردی واقعی نداشتم. یکی از آخرین چیزهایی که پیش از از دست دادن دوباره ی هوشیاری به یاد می‌آورم، این بود که همکارم سعی می کرد سرم را راست نگه دارد و فریاد می زد که آمبولانس در حال آمدن بود.

در آن لحظه احساس کردم روحم از بدنم خارج می شود. من به پایین به لاشه ی ماشین نگاه می کردم و سعی می کردم بفهمم چه خبر است، زیرا هیچ چیز منطقی نبود. مطمئن نیستم که دقیقا چقدر زمان گذشته بود تا این که یک قیف را در اطرافم دیدم. انرژی مثبت زیادی داشت که به سمتش کشیده شدم. وارد قیف شدم و احساس کردم در خانه هستم.

هنوز داشتم خودم را طوری می دیدم که انگار هنوز در بدنم هستم و بعد انگار همه چیز حل شد. متوجه شدم که بدن من فقط ظرفی برای روح من بود که هوشیاری من را نگه می داشت و به من امکان می داد واقعیت زمینی خود را درک کنم.

همان طور که در تونل قدم می زدم، گرما و نور قوی تر می شد. انگار این انرژی مرا در آغوش گرفته بود. به من محبت خیلی زیادی داشت. من با خودم و زندگی ای که گذرانده بودم کاملاً در صلح بودم. من با مردن مشکلی نداشتم. دیگر نمی ترسیدم.

در قسمت بیرونی این قیف، دیدن بسیار سخت بود زیرا نور بسیار درخشان بود. اما، توانستم بگویم آن موجودات آشنا آنجا بودند تا از من استقبال کنند. من گمان می کردم که آنها دوستان و (افرادی از )خانواده هستند که قبلاً درگذشته اند.

همان طور که به انتهای این قیف نزدیک تر می شدم، متوجه شدم که منبع این انرژی شروع به شکل گیری کرد. من باور دارم که این فرشته ی نگهبان من بود. ما حرفی رد و بدل نکردیم، اما من فوراً اطلاعات زیادی را می دانستم. فرشته ی نگهبانم از من خواست که به بدنم برگردم. یادم می آید که نمی خواستم برگردم. قیف مثل یک درگاه شد و اگر به سمت عقب بیرون قدم می گذاشتم ، خیلی سرد بود. می‌توانستم احساس مقداری از دردی را اغاز کنم که قرار بود توسط من با برگشت به بدنم احساس شود.

وقتی به عقب بیرون نگاه می کردم، می توانستم پزشکان را ببینم که مرا از ماشین بیرون می کشند. خانم مسن‌تری آنجا بود که به آمبولانس تکیه داده بود و به من دست تکان می‌داد تا برگردم پایین. من فهمیدم که هیچ کس دیگری نمی تواند او را ببیند. به منبع انرژی برگشتم و متوجه شدم که فرشته نگهبانم رفته بود. همه ی چیزهای دیگر شروع به محو شدن کرد.

ناگهان در آمبولانس به هوش آمدم. درد طاقت فرسایی را احساس کردم. وقتی به بیمارستان رسیدم، از آنچه واقعاً در حال رخ دادن بود بی‌اطلاع بودم. به طور مبهم به یاد دارم که خانواده ام آنجا بودند و از من خداحافظی می کردند. نمی توانستم بفهمم چرا. بعد دوباره بی هوش شدم و از همان انرژی طرف دیگر تونل احساس اندکی داشتم. دریافتم که دلیلی بود که چرا باید این تجربه را پشت سر بگذارم.

چند ساعت بعد در بیمارستان از خواب بیدار شدم. من از یک پارگی آئورت مرحله ی چهار جان سالم به در برده و چندین صدمه ی شدید دیگر را متحمل شدم که در حال حاضر هنوز با آنها دست و پنجه نرم می کنم. این تجربه زندگی من را کاملاً تغییر و دید کاملاً جدیدی از زندگی به من داد. در مدتی که در بیمارستان بودم، چیزهای سخت زیادی وجود داشتند که باید از آنها عبور می کردم ، که کاملا داستان دیگری است.

من در حال حاضر سعی می کنم این داستان را به بیرون برای شنیده شدن رسانده و امیدوارم به مردم کمک کنم. امیدوارم خواندن داستان من بتواند خیال کسی را راحت کند اگر عصبی هستند یا از مرگ می ترسند. من آموخته ام که این واقعا صلح آمیز و زیباترین چیز برای رخ دادن است. اکنون می دانم که همه ی ما به هم متصل هستیم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت مذکر

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ : 09-07-2019

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله تصادف رویداد تهدید کننده ی زندگی، اما نه مرگ بالینی.من در یک تصادف سر بودم.

محتوای تجربه ی خود را چگونه در نظر می گیرید؟ کاملا دلپذیر

آیا احساس جدایی از بدن خود کردید؟ نه من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول همه چیز واضح تر به نظر می رسید و من متوجه شدم که همه ی چیزها به نوعی به هم این(گونه) مرتبط هستند و مغز و بدن ما فقط فیلتری است برای ما برای درک واقعیتی که در آن زندگی می کنیم.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ تقریباً همه چیز ، شروع و پایان به نوعی مبهم است.

آیا افکار شما تسریع شده بود؟ سریعتر از حد معمول

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز به یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی را از دست داد من سریعا متوجه شدم زمان کاملاً بی ربط است معنایی ندارد.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟ زنده تر از حد معمول

لطفا دید خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله قبل از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید: در بعضی مواقع دیدن سخت بود زیرا اگر منطقی باشد همه چیز بسیار روشن و گرم بود.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله قبل از تجربه داشتید مقایسه کنید. حتی قبل از تجربه، چیز زیادی نشنیدم. در طول تجربه، هیچ صدای بیرونی نشنیدم.

ایل به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ بله بیشتر شبیه یک قیف با انتها یا شروع باریک بود و به سمت پایان گشاد می شد.

آیا در تجربه ی خود هیچ موجوداتی را دیدید؟ حضورشان را حس کردم

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ بله، به نظر می رسید آنها عزیزانی بودند که در یک نقطه از برابرم گذشتند، باور دارم که پدرم را دیده بودم.

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا آن جهانی

آیا نوری غیرزمینی دیدید؟ بله احساس بسیار روشن و گرم.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی، دیگری شده اید؟ یک قلمرو آشکارا عرفانی یا غیرزمینی نه اینکه کاملاً وارد یک قلمرو عرفانی شدم، اما می‌توانم بگویم آن طرف این قیف وجود داشت.

در طول تجربه چه هیجاناتی را تجربه کردید؟ خوش بودن و من خیلی آرام و در آرامش بودم. خیلی حس خوشایندی بود.

آیا احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا احساس خوشی داشتید؟ خوش باور نکردنی

آیا حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد کیهان که همه ی ما با کیهان و جهان خود در ارتباط هستیم.

آیا صحنه هایی از گذشته شما به شما بازگشته است؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بدون بازگشت آمدید؟ من به یک تصمیم آگاهانه ی قطعی برای بازگشت به زندگی رسیدم یک نکته وجود داشت که فهمیدم باید به عقب برگردم و زمان من در این زندگی به پایان نرسیده بود فرشته ی نگهبان من باعث شد این را ببینم.

خدا، معنویت و دین:

قبل از تجربه تان چه دینی داشتید؟ بدون شرح

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله من معنوی ترم

در حال حاضر دین شما چیست؟ بدون شرح

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه خود داشتید سازگار نبود

آیا به دلیل تجربه ی خود تغییری در ارزش ها و باورهای تان داشته اید؟ بله، تغییراتی که داشتم مرا به سمت بهترین خود که می‌توانم باشم هدایت می کنند. من باور دارم قدرت بزرگ‌تری در جهان وجود دارد که ما به آن متصل هستیم.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ من با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم، من فکر می‌کنم من با فرشته ی نگهبانم که در منبع نور قرار داشت روبرو شده بودم.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ حضورشان را حس کردم

آیا با موجوداتی روبرو شدید که قبلاً روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ بله، تا حدودی نامشخص بود، اما حتما دلیلی دارم که باور کنم قبل از این یکی با نوعی زندگی مواجه شده‌ام برای دانستن این که زندگی پس از مرگ وجود دارد.

آیا ا طلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ بله توضیح دادن آن خیلی سخت است که درست به نوعی اتفاق افتاده است. انرژیی که تجربه کردم مرا وادار کرد تازه متوجهش بشم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله، مطمئن نیستم که این یک خدا بود یا یک قدرت خدایی. من معتقدم که با فرشته ی نگهبان یا موجودی مواجه شدم که به شما کمک می کند از آن عبور کنید.من جهان هستی از بودن آن انرژی عالی را می بینم که مردم آن را تجربه کردند.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود به دست آوردید؟ بله، من می‌دانستم که این به دلیلی اتفاق افتاده است که من در یک مأموریت برای کشف کردن آن هستم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ ناممطمین من نامطمئن هستم به همین دلیل است که بازگردانده شدم، باور دارم من هنوز در تلاشم تا هدفم را اینجا پیدا کنم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله از نظر من قطعا زندگی پس از مرگ وجود دارد، من دقیقاً مطمئن نیستم که چه شکلی است.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونگی گذراندن زندگی خود به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ بله، وقتی به بدنم برمی‌گشتم، می‌دانستم که سختی‌هایی که قرار بود با آن روبه‌رو شوم، برای دلیلی آنجا وجود داشتند.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق به دست آوردید؟ بله همه جا عشق بود، در همه ی اطراف من. این دوست داشتنی ترین احساسی است که تا کنون داشته ام.

پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داده است؟ تغییرات بزرگی در زندگی ام، حس جدیدی از آگاهی پیرامون خود و جهان به دست آورده ام.من با دیگران همدلی بیشتری دارم و واقعاً در تلاش هستم تا بهترین انسانی باشم که می توانم.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه ی شما تغییر کرده است؟ نه

بعد از NDE:

آیا بیان این تجربه در قالب کلمات دشوار بود؟ بله درک آنچه اتفاق افتاده سخت است.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون آن تجربه رخ داده اند، به خاطر می آورید؟ من این تجربه را دقیق تر از سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون تجربه رخ داده به خاطر می آورم و دائماً آن را به خودم یادآوری می کنم زیرا نمی خواهم هیچ بخشی از آن را از دست بدهم احساسی چنان قوی بود که نمی توانم فراموش کنم. دیگر وقایع زندگی را به خاطر می آورم فقط این یکی رویداد قدرتمندتری داشت.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمولی یا ویژه ی دیگری دارید که قبل از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارند که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه هستند؟ همه ی آنها برای من واقعاً معنی دار هستند، همه چیز بسیار متواضعانه بود.

آیا تا کنون این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله، پیش از این که آن را با عزیزان به اشتراک بگذارم می گویم چند هفته بود که می خواستم در ذهنم تازه بماند.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) دانشی داشتید؟ نه

درباره ی واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. این هشیار کننده ترین چیزی بود که من تجربه کرده ام و آنچه را که با چشمان خودم دیده بودم می شناسم.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود زندگی من را تغییر داده است که در غیر این صورت ممکن بود نباید تغییری می کرده است یا اتاق عوض شود.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی تا به حال هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ خیر

آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در ارتباط برقرار کردن با تجربه ی خود بپرسیم؟ من فکر کردم که درک و پاسخ دادن به پرسشها ساده بود فقط کمی زمان‌بر است.