جیسون دی. تجربه نزدیک به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

من بیش از بیست سال یک معتاد به هروئین بودم. قبلا چندین بار اوردوز کرده و با نارکان(Narcan) نجات پیدا کرده بودم. پیش از تجربه ام، هیچ خاطره ای از هیچ چیز نداشتم.

در تاریخ ۲۶ـ۱۱ـ۲۰، هروئین حاوی فنتانیل را بیش از حد مصرف کردم. در آن هنگام من با دوست دخترم بودم و او در کنار من خوابیده بود. من زود بیدار شده و تصمیم گرفتم یک شات هروئین بخورم. این یک بسته ی جدید از فروشنده ای بود که من واقعاً نمی شناختم. وقتی آن قدر شدید روی من اثر گذاشت، فوراً فهمیدم که چیزی اشتباه است. تنها کاری که می توانستم انجام دهم این بود که به پشت دوست دخترم بزنم و بگویم "کمک".

چیز بعدی که می‌دانستم، منجنیق شده بودم و از بدنم به درون چاهی سرد و تاریک پرتاب تا در آب سرد و تاریک فرود بیایم. جیغ های دهشتناک، به همراه صداهایی وحشتناک و جهنمی شنیدم. دیدم موجوداتی از آب بیرون می‌آیند و تلاش می کردند مرا با خود به زیر آب بکشند. زمانی که آنها از طریق تله پاتی با من ارتباط برقرار کردند که من در آنجا به آنها تعلق داشتم را به وضوح به یاد دارم. تقلا می کردم و برای نفس کشیدن می جنگیدم. با آخرین تلاش قدرتمند برای رهایی، توانستم نفس عمیقی بکشم. دوباره به درون بدنم شلیک شدم.

چشمانم را باز کردم که دوست دخترم به صورتی آشفته بالای سرم بود. او گفت که من برای چند دقیقه بدون هیچ ضربان قلب و تنفسی مرده بودم. آبی تیره شده بودم و لب هایم بنفش بود. او چهار دوز نارکان داده بود، اما فایده ای نداشت. او بین دوزها به من CPR می داد و به یاد آورد که آخرین دوز نارکان را کجا خورده بودیم. آن دوز پنجم مرا از مصرف بیش از حد هروئین خارج کرد و جانم را نجات داد.

این یک تجربه ی وحشتناک بود، شبیه هیچ چیزی که من تا به حال تجربه کرده بودم. اما این مرا وادار کرد باور کنم که بعد دیگری وجود دارد که ما واقعاً آن را درک نمی کنیم.

امروز کمی بیش از چهار سال است که هوشیار هستم. آن تجربه به تنهایی بنیاد مرا به لرزه درآورد و باعث شد در اعتیاد فعال در مورد کاری که با خودم انجام می‌دادم تجدید نظر کنم.

من مذهبی نیستم، اما امروز به فلسفه ی شرق و آرمان های بودایی پایبندم.

اطلاعات پیش زمینه:

جنسیت: مرد

تاریخ تجربه ی نزدیک به مرگ: 2020/11/26

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله مصرف بیش از حد موادمخدر یا دارو، CPR داده شده، مرگ بالینی (قطع تنفس یا عملکرد قلب) مصرف بیش از حد فنتانیل

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملا ناراحت کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ نه. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. این تجربه بیشتر از حالت عادی واقعی به نظر می رسید، اگر منطقی باشد. برای من این یک رویا نبود زیرا واقعاً داشت اتفاق می افتاد.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ به محض ورود به این تجربه و در سراسر آن.

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ نه

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ زنده تر از حد معمول

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. در مقایسه با زندگی توام با اعتیاد عادی روزانه‌ام که یک معتاد به هروئین بودم، نسبت به آنچه در طول این تجربه اتفاق می‌افتاد، بسیار آگاه‌تر بودم.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. خیلی با جزییات بود. صداها کاملاً وحشتناک و ترسناک بودند. آنچه داشتم می شنیدم درد، خشم، اضطراب، ناامیدی و تمسخر بود.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ بله، نه چندان یک تونل، بلکه بیشتر شبیه به یک چاه. چاه عمیقی بود که پیرامون مرا فراگرفته بود؛ بیشتر شبیه یک تونل عمودی که پر از مایع سرد و سیاه بود.

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با موجودی مرده(یا زنده) برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نه

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ نه

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. یک چاه عمیق، تاریک و سرد؛ مانند نوعی که برای آب استفاده می شود.

چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟ ترس، ناامیدی، و فهمیدن این که نمی خواستم بمیرم.

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ نه

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ نه

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان را داشتید؟ نه

آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟ نه

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ من به یک تصمیم آگاهانه ی قطعی برای بازگشت به زندگی رسیدم. یادم می آید که نمی خواستم به وسیله ی این موجودات به زیر کشیده شوم. من جنگیدم تا خودم را آزاد کنم. در اعتیاد فعالم، پنهانی امیدوار بودم که روزی بیش از حد مصرف کنم و تمام شود. بعد، دیگر لازم نیست نگران اعتیاد باشم. در طول این تجربه، به طرز دردناکی متوجه شدم که دیگر نمی‌خواستم بمیرم.

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ غیروابسته - بی خدا

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟بله، من مراقبه، خواندن فلسفه ی شرق و تکیه به باورهای بودایی را آغاز کرده ام. اکنون صادقانه معتقدم که هوشیاری ما پس از از بین رفتن بدنمان ادامه می یابد.

هم اکنون دین شما چیست؟ بودایی

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید اصلا مطابقت نداشت. در دوران اعتیادم می‌خواستم بمیرم، ایدئولوژی خودکشی داشتم و از کشمکش روزانه برای به دست آوردن پول کافی خسته شده بودم به گونه ای که از برداشت ها عبور نمی کردم. وقتی این تجربه اتفاق افتاد، در طول و پس از آن، می‌دانستم که دیگر نمی‌خواستم بمیرم.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله، آگاه شدم که چقدر اشتباه زندگی می کرده و به شدت نیاز به تغییر داشتم.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. بیرون از مایع سرد و تیره، می‌جنگیدم تا از بسیاری از موجودات بی‌شکل بدون ویژگی‌های صورت که از «آب» بیرون می‌آمدند و تلاش می‌کردند تا مرا به زیر بکشند، رها شده و دور شوم. مثل این که آنها و مایع یکی بودند.

آیا ارواح درگذشته یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ بله، من نمی خواستم بمیرم.

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ بله، چنین احساس می کردم که می خواستم زندگی کنم. این که این نمی تواند پایان باشد و این که من زندگی بیشتری برای زیستن داشتم. این تجربه در نهایت به نیروی محرکه ی توانایی من برای هوشیار شدن و هوشیار ماندن برای بیش از چهار سال تا اکنون تبدیل شد.

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله تجربه ی من خیلی واقعی بود. می دانستم که اگر به عقب برنگردم، احتمالاً برای همیشه در این تجربه ی کابوس وار گیر می کنم.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟تغییرات بزرگ در زندگیم. من در این سال ها خیلی به این موضوع فکر کرده ام. هدف از این تجربه چه بود، آیا این هشیاری من بود که تلاش می کرد به من در مورد مسیری که در آن بودم هشدار دهد؟ این درست منطقی به نظر نمی رسد. به طور قطع می توانم بگویم که این باعث شد متوجه شوم که اگر در مرگ این نهادها/موجودات که فقط می توان آنها را بد یا منفی توصیف کرد، مرا با خودشان می خواستند، (برای این بود) که من هم شر و بد بودم.

من پس از این تجربه چندین سال را به دلیل جرایم ملکی که برای تامین هزینه ی اعتیادم مرتکب می شدم، در زندان گذراندم. این دستگیری چند هفته پس از این تجربه ی نزدیک به مرگ انجام شد. تنها چیزی که در زمان دستگیریم احساس می کردم آرامش و سکون بود. می دانستم که بالاخره تمام شده بود و این که در حقیقت چند سالی را به زندان می رفتم. می دانستم این همان چیزی بود که نیاز داشتم.

امروز من خادمانه زندگی می کنم. من در AA/NA فعالم و تجربه، قدرت و امید خود را با دیگرانی که با اعتیاد مبارزه می کنند به اشتراک می گذارم. من شغلی دارم که هرگز خواب آن را هم نمی دیدم. درهای زیادی به روی من باز شده اند که هرگز نمی دانستم ممکن بود. من امروز معنا و هدف دارم. می دانم که مرگ پایان کار نیست. قطعاً بعد از پایان دوران ما بر روی زمین چیز بیشری وجود دارد. من می خواهم بهترین فردی باشم که امروز می توانم برای خودم و دیگران باشم. زمانی از زندگی متنفر بودم، از خودم متنفر بودم و از دیگران متنفر بودم. امروز، زندگی من همراه با همدلی عمیق و شفقت برای دیگران است.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه شما تغییر کرده است؟ بله من برای زندگی و احساسات و دارایی دیگران ارزش قائلم.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ نه

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون آن تجربه رخ داده اند دقیق به خاطر می آورید؟من این تجربه را دقیق تر از سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون زمان تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم. من در اعتیاد فعال به مواد افیونی بودم. سال‌ها پیش از تجربه ی من، همه چیز تار بود، اما این تجربه بسیار واقعی بود و از زمانی که اتفاق افتاد، در جزئیات دقیق با من ماندگار شد.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله شهود بسیار قوی از چیزهایی که اتفاق خواهد افتاد. من نسبت به انتخاب هایی که می کنم احساسات عمیقی دارم. من دائماً اعداد 11:11 و 4:44 را در زمان و جاهای دیگر می بینم. من به برنامه ی مسابقات مشاهده از راه دور پیوستم و سابقه ی بسیار خوبی در حدس زدن درست تصویر هدف دارم.

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ سراسر تجربه

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟بله، بلافاصله پس از بازگشت به بدنم، در مورد آن به دوست دخترم گفتم.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ بله، من از مردم شنیده ام که نور درخشانی را در انتهای یک تونل می بینند، اما همیشه آن را رد می کردم. فکر نمی کنم شنیدن آن داستان ها ربطی به تجربه ی من داشته باشد.

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. اتفاق افتاد. بسیار واقعی تر از زندگی بیداری. من این بینش را بلافاصله بعد داشتم و هنوز هم دارم.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود. اتفاق افتاد. بسیار واقعی تر از زندگی بیداری. من این بینش را بلافاصله بعد داشتم و هنوز هم دارم.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا پرسش دیگری وجود دارد که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ چیزی به ذهنم نمی رسد که بیفزایم.