Jose ER تجربه تحول‌بخش معنوی
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

من یک روانشناس ۷۸ ساله و یک استاد بازنشسته و مدرس یک دانشگاه هستم. جولی، همسرم، ۷۵ ساله، که ۵۰ سال پیش با او ازدواج کردم، یک معلم سابق مونته سوری(Montessori)، نیز بازنشسته است. هر دوی ما به زبان انگلیسی و اسپانیایی مسلط صحبت می کنیم و در پرو وقت می گذرانیم، جایی که در آغاز متولد شده ایم.

تجربه ی من ۵۳ سال پیش اتفاق افتاد.

چند روز پیش از ۲۵ سالگی، در یک روز یکشنبه، به مراسم عشای ربانی در کلیسای کاتولیک در لیما، پرو رفتم. کلیسا آنقدر شلوغ بود که حتی یک صندلی هم در دسترس نبود. بنابراین تصمیم گرفتم کنار یکی از نیمکت ها روی زمین بنشینم. پشت یک ستون بزرگ نشستم تا در هنگام انجام کاری غیر متعارف جلب توجه نکنم. در حالی که کشیش مشغول ایراد خطبه بود، ناگهان احساس کردم که روحم در حال ترک بدنم است. دنده عقب می گرفت و بالاتر و بالاتر می رفت. در حالی که این رخ می داد، می توانستم قسمت پشت کل بدنم را ببینم. در طول چیزی که چند ثانیه به نظر می رسید، فکر کردم مرده بودم. ناگهان خود را در ابعادی کاملا متفاوت و شگفت انگیز یافتم که توصیف آن با کلمات غیرممکن است. من دیگر یک «من» نبودم، بلکه بخشی از یک کل بزرگتر بودم. من هر محدودیتی را که قبلا احساس کرده بودم از دست دادم؛ هیچ گروه بندی یا مانعی از هر نوع وجود نداشت. به جای بودن با خدا، بخشی از این وجود شگفت انگیز دوست داشتنی بودم. اسودگی-ای که من تجربه کردم با کلمات قابل وصف نیست. از گذراندن این تجربه ی خارق‌العاده احساس خلسه می‌کردم، هنگامی که، ناگهان و غیرمنتظره، دریافتم که روحم به سرعت در حال بازگشت به بدنم است. هر قدر خواستم جلوی این کار را بگیرم غیرممکن بود. ناگهان، در عرض چیزی که چند ثانیه به نظر می رسید، روحم به طور ناگهانی وارد بدنم شد.

من پیشتر هیچ چیزی مانند آن را تجربه نکرده بودم. من در طول ۵۳ سال بعد هرگز آن را دوباره تجربه نکرده ام. روزی نیست که این را به خاطر نیاورم. مشتاقم که پس از مرگ زمینی خود به آنجا «بازگردم»، علی رغم این که زندگی شاد و رضایت بخشی داشته ام. با این حال، هیچ چیز نمی تواند با آنچه من زمانی که تقریبا ۲۵ ساله داشتم تجربه کردم مقایسه شود.

احساس می‌کردم که پوستم زندان من است، زیرا مانع از گسترش دوباره و ادامه ی تجربه پیشینم شد. من هرگز در تمام عمرم تا این حد احساس ناامیدی نکرده ام، حتی زمانی که در ۸ سالگی در رختخواب گیر افتاده بودم، کمی قبل از کشف واکسن سالک به فلج اطفال مبتلا شده بودم. خدا مرا ببخشد، اما از او رنجیدم که چنین حقه ی کثیفی را با من بازی کرد. وقتی آن روز کلیسا را ​​ترک کردم، به شدت از دست او ناامید و بسیار عصبانی بودم. چرا او باید به من اجازه دهد که چنین آسودگی-ای را تجربه کنم و سپس، بدون هیچ توضیحی، آن را از من بگیرد؟ به او التماس کردم که مرا به جایی که به طرزی باورنکردنی خوشحال بوده ام بازگرداند، اما او این کار را نکرد. من از خدا ناامید شدم. من همچنین از او خواستم که اجازه ندهد تا لحظه ی مرگ به حالت قبل بازگردم چون طاقت برگشتن دوباره به بدنم را نداشتم. او خواهش مرا برآورده کرد. با این حال، من برای مدتی بسیار طولانی به عصبانی بودن از او ادامه دادم.

سرانجام، یک روز باشکوه، پس از پایان نماز روزانه ام، پیام تسلی بخش زیر را از جانب پروردگارمان دریافت کردم: پسر عزیزم، من به تو نمونه ای از آنچه را که بعدا می باید انتظار داشته باشی، داده ام، در صورتی که در ادامه ی بقیه ی زندگیت به ایمان به من و مردمی که تو را احاطه کرده اند ادامه دهی. من به تو اجازه داده ام که برای چند دقیقه طعم "بهشت" را تجربه کنی، اما تو این را برای همیشه تحت لطف من تجربه خواهی کرد. تلخی-ای که احساس کرده بودم فوراً ناپدید شد، و در عوض، احساس آرامش و قدردانی بزرگی نسبت به کاری که پروردگارمان برای من انجام داده بود را احساس کردم. سپاسگزاری من از خداوند به خاطر هدیه ی زیبایش با کلمات قابل توصیف نیست و تا روز باشکوهی که برای همیشه نزد او بازگردم باقی خواهد ماند. من به سختی می توانم صبر کنم! تا آن لحظه، دوست دارم تجربیاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم تا آنها دریابند که مرگ تنها گذری به سوی زندگی ابدی است که بسیار رضایت بخش تر از زندگی بر روی زمین است. من قویاً احساس می کنم که پروردگار ما از من می خواهد که به دیگران خدمت کنم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت مذکر

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۰۱-۰۵-۱۹۷۱

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ نه. فکر کردم در هنگام گوش دادن به موعظه ی یک کشیش مرده بودم.

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هم دلپذیر و هم ناراحت کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ نه. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حالت معمول. آری من از همه چیز آگاه بودم، کاملاً همه چیز.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ به محض این که بدنم را ترک کردم. تعیین زمان دقیق در شرایط غیر مقوله ای(non-categorial) دشوار است.

آیا افکار شما تسریع شده بود؟ به طرزی باورنکردنی سریع

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. باز هم حس هر مقوله ای را از دست دادم. به هیچ وجه زمان وجود نداشت.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ به طرزی باورنکردنی زنده تر

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. مقایسه با هر چیز دیگری غیر ممکن است.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. اصلا شنوایی یا دسته بندی وجود نداشت. من در یک کل غوطه ور بودم.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی

آیا یک نور غیرزمینی دیدی؟ نامطمئن من فقط می دانستم که من قبلا در بهشت ​​بودم، بهشتی متفاوت با آنچه فکر می کردم.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. چیزی نبود که قبلاً هرگز تجربه کرده باشم یا بعداً تجربه کنم.

چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟ من به وجد آمده بودم.

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشی باور نکردنی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان را داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم

آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد کیهان. من قطعاً بخشی از یک کل بودم و در عین حال خود کل بودم.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم. یا بر خلاف میلم بازگردانده شد، من می خواستم بمانم. بازگشت من به بدنم توسط یک نیروی بزرگتر انجام شد.

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ مسیحی - کاتولیک من دو سال به عنوان یک روحانی درس خواندم تا کشیش کاتولیک شوم. با این حال، من آن را ترک کردم زیرا دریافتم که می توانم به عنوان یک روانشناس به دیگران خدمت و زندگی زناشویی داشته باشم.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ نه

هم اکنون دین شما چیست؟ مسیحی- کاتولیک من هنوز کاتولیک هستم و به هر ایمان مسیحی باز هستم و به شدت احساس می کنم که غیر مسیحیان نیز این فرصت را دارند که به مسیح برسند.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید سازگاری نداشت.این یک تجربه ی کاملا جدید و فوق العاده بود، بهترین تجربه ای که کنون داشته ام.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ نه

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ من با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. من بخشی از یک موجود قطعی بودم، بخشی از خود خدا، مبارک باد.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند(مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ بله همه چیز به هم مرتبط بود، از جمله خودم، حتی اگر احساسم از خود را از دست دادم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله، من متوجه شدم که خدا وجود داشت و این که من بخشی از خدا بودم و همه چیز دیگر هم همین گونه بود.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی کسب کردید؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ نه

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نع

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ بله این که عشق بدون استثنا همه جا بود.

پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟تغییرات بزرگ در زندگیم. اکنون می دانم که خدا از من می خواهد که تجربه ی شگفت انگیزم را با دیگران به اشتراک بگذارم تا مردم دریابند که مرگ واقعاً گذرگاهی برای زندگی ابدی است. خوشبختانه در سن ۷۸ سالگی از سلامتی خوبی برخوردارم و روح القدس همیشه به من الهام می بخشد.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله هر کلمه ای محدود است.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟من این تجربه را نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند با دقت بیشتری به خاطر می آورم. هیچ چیز با این تجربه قابل قباس نیست، اگرچه من زندگی کاملاً رضایت بخشی داشته ام.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارند که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجهند؟ اکنون به یقین می دانم که بهشت ​​قطعا وجود دارد و این که خدا به اندازه ی کافی مهربان بود که یک نمونه یا بهشتی را به من نشان دهد تا همچنان به او و برادران و خواهرانم عشق بورزم.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟بله، من چندین دهه طول کشید تا تجربه را با دیگران به اشتراک بگذارم، به جز همسرم و یکی از خواهرانم. آنها شهادت مرا پذیرفتند اما با اشتیاقی کمتر از آنچه انتظار داشتم. از آن زمان تاکنون در مورد به اشتراک گذاشتن این با دیگران بسیار محتاط بوده ام.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. چند روز پس از وقوع تجربه ام، از خدا ناراحت بودم زیرا او اجازه نداد به جایی که بوده ام برگردم. خوشبختانه بعداً از او اطمینان یافتم و ناامیدی من به سپاسگزاری و عشق بی قید و شرط نسبت به او تبدیل شد.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود. من آن را هدیه‌ای شگفت‌انگیز و غیرمنتظره از سوی پروردگارمان عیسی مسیح می‌دانم کسی که اکنون عاشقانه و بدون قید و شرط دوستش دارم.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه خود بیفزایید؟ هیچ چیز با این تجربه قابل قیاس نیست. این تا کنون بهترین تجربه ی من بوده است.

آیا پرسش‌های دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ سعی کنید آن را کوتاهتر کنید. همچنین توجه داشته باشید که این تجربه برای من و نیز برای بسیاری دیگر ممکن است یک مقوله(categorial) باشد.