کلی بی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ |
شرح تجربه:
ناگهان، به گفته ی ما در «فضا» کاملا تنها بودم. بدن فیزیکی نداشتم. من می توانستم در چشم به هم زدنی به هر جایی از کیهان که می توانستم به آن فکر کنم بروم. من تولد سیاره ها و ستاره های زیبایی را دیدم، اما هیچ یک نه در منظومه ی شمسی ما . من این را عجیب می یابم زیرا بی درنگ به جاهایی که به آنها فکر میکردم می رفتم، حتی اگر هرگز چیزی در مورد آنها نمی دانستم. در تمام این مدت این گونه به نظر می رسید که می دانستم چه در جریان است. من یک انتخاب داشتم که به هر جایی که می خواستم بروم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل مصرف بیش از حد تصادفی داروی مسکن در سن هفده سالگی.
شرح تجربه:
در تابستان ۱۹۹۹، به ویرجینیا رفتم تا به دوست مادرم کمک کنم وسایلش را به اوکلاهما برگرداند. از آنجایی که هفده ساله بوده و در تعطیلات تابستانی دبیرستان به سر می بردم، در آن زمان این ایده ی خوبی به نظر می رسید. متأسفانه کمرم آسیب دید و داروی مسکن به من داده شد. این منجر به یک اوردوز تصادفی گردید که زندگیم را تغییر داد.
یادم می آید که پزشکان حاضر شدند و یک فنجان مایع سیاه رنگ به من دادند تا بنوشم. بعداً دریافتم که مایع زغال چوب بود. زغال چوب قرار بود مواد مخدر را خنثی کند اما من همچنان مرده بودم. مطمئن نیستم چه مدت مرده بودم. پس از آن به من گفته شد که مرا دو بار برگردانده اند. بار سوم زمان مرگم را اعلام کردند، انتظار نداشتند که من برگردم. خوشبختانه، من توانستم برگردم اما دیرتر از حد انتظار بود.
ناگهان، به گفته ی ما در «فضا» کاملا تنها بودم. بدن فیزیکی نداشتم. من می توانستم در چشم به هم زدنی به هر جایی از کیهان که می توانستم به آن فکر کنم بروم. من تولد سیاره ها و ستاره های زیبایی را دیدم، اما هیچ یک نه در منظومه ی شمسی ما . من این را عجیب می یابم زیرا بی درنگ به جاهایی که به آنها فکر میکردم می رفتم، حتی اگر هرگز چیزی در مورد آنها نمی دانستم. در تمام این مدت این گونه به نظر می رسید که می دانستم چه در جریان است. من یک انتخاب داشتم که به هر جایی که می خواستم بروم. کل این تجربه مانند پرواز در میان فضا بود و اگر میخواستم جایی باشم، پس آنجا بودم. سرانجام به زمین بازگشتم. وقتی از بالا به این سیاره نگاه می کردم، این درختان بودند که به راستی مرا احساساتی می کردند. هیچ یک از جاهای دیگری که من بازدید کردم گیاه یا حتی رنگ سبز نداشتند. یادم می آید فکر می کردم که به خاطر درختان می خواهم برگردم. به محض این که این فکر به سرم زد، به بدنم روی زمین برگشته بودم.
خودم را یافتم که در حیاط ساختمانی با دوست مامانم نشسته بودم و یک خانم آسیایی در یکی از آن فیلترهای پلاستیکی بلند سیگار می کشید. به پایین نگاه می کنم و متوجه می شوم که لباس هایی کاملاً متفاوت با قبل پوشیده ام. نخستین پرسش من این بود که "شمال کدام سمت است؟" هر دو به شکل عجیبی به من نگاه کردند، انگار که من تازه پدیدار شده ام. در آن هنگام من این را نمی دانستم اما در بیمارستان روانی بودم زیرا آنها باید مطمئن می شدند که حالم خوب بود. این در یک تعطیلات آخر هفته اتفاق افتاد، از این رو من ناچار بودم برای دیدن یک پزشک برای مرخص کردنم تا دوشنبه منتظر بمانم.
این تجربه هیچ شباهتی به تجربه ی پیشین نداشت. من تجارب خارج از این دنیا با LSD و قارچ ها نیز داشته ام. آن تجربیات هنوز با NDE من قابل قیاس نیستند. این که چگونه از نگاه کردن به زمین به بودن در بدنم رسیدم، به طور فعال مکالمه داشتن، باعث خواهند شد همیشه به این فکر کنم که همه ی اینها چگونه کار میکند.
اطلاعات پس زمینه:
جنسیت مذکر
تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۱۹۹۹
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
بله مصرف بیش از حد پزشکی یا دارو. مرگ بالینی (قطع تنفس یا عملکرد قلب) مصرف تصادفی بیش از حد دارو.
محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملا دلپذیر
آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟
نه من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟
خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. همه چیز هیچ بود و هیچ چیز همه چیز بود.
در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟
همه ی آن، می گویم.
آیا افکار شما تسریع شده بودند؟
نه
آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. زمان بی ربط بود.
آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟
زنده تر از حد معمول
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
مشاهده از راه دور بهترین راه برای توصیف آن می باشد.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
در طول تجربه چیزی نشنیدم.
آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟
نه
آیا به درون یا از میان یک تونل عبور کردید؟
نامطمئن. وقتی به سفر می رفتم، گاهی اوقات مانند یک تار سریع از درخشش ستارگان با یک پس زمینه ی آبی و بنفش بود.
آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟
نه
آیا با هیچ موجود مرده (یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟
نه
آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟
نه
آیا نوری غیرزمینی دیدی؟
نه
آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ نه
چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟
آرامش. هستی بخشی از همه چیز بودن. مانند این که پیشتر اونجا بوده ام.
آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟
آسودگی یا آرامش
آیا یک احساس خوشی داشتید؟
خوشبختی
آیا یک احساس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟
احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم.
آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟
همه چیز در مورد کیهان. مانند این بود که همزمان همه چیز و هیچ چیز را می دانستم؛ مانند دانشی که در صورت نیاز شما آنجا وجود دارد.
آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟
نه
آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟
نه
آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟
من به یک تصمیم آگاهانه ی قطعی برای بازگشت به زندگی رسیدم. درختان
خدا، معنویت و دین:
پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟
مسیحی- مسیحی دیگر. در آن زمان من خیلی به خدا اعتقاد نداشتم.
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ آری
هم اکنون دین شما چیست؟
مسیحی- مسیحی دیگر من امروز یک باایمان هستم.
آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید سازگاری نداشت.
آیا به دلیل تجربهتان تغییری در ارزشها و باورهایتان داشتید؟
بله خیلی مسائل را جدی نگیرید.
آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟
نه
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
نه
آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
نه
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کرده اید؟
بله همه چیز منطقی بود.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟
نامطمئن. می دانستم چه در جریان بود و این که میتوانستم برگردم. هیچ کس به من نگفت، فقط آن را می دانستم.
آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟
نه
پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات متوسط در زندگیم
پس از NDE:
آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟
بله شما باید آنجا باشید تا واقعا بفهمید.
چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم.
آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟
نه
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ آری
آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟
بله تلویزیون
در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟
تجربه قطعا واقعی بود
اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟
نه