تجربه نزدیک به مرگ لیام A |
تجربه:
وضعیت زندگی من در زمان حادثه این(گونه) بود که یک ناراحتی قدرتمندی با درس خواندن داشتم، اما پایان رابطه ای باعث شد به یک چاله بیفتم. من آینده ای برای خود نمی دیدم، زیرا درد روحی ام غیر قابل تحمل بود.
به جایی رسیدم که داروهایی برای بی حس کردن نگرانی ها، یافتن کمی خواب و آرام کردن(خودم) مصرف کردم. یک روز عصر، در آشپزخانه بودم و یک قرص خوردم. اثر آن به طرز شگفت انگیزی بی درنگ آغاز شد و در عرض چند دقیقه چنین احساس کردم که در پشم پنبه پوشیده شده بودم و ذهنم مه آلود بود. سپس، هنوز هم نمی توانم توضیح دهم که چرا قرص ها را یکی پس از دیگری مصرف کردم. انگار زیر کنترل از راه دور بودم و به طور خودکار در حال خوردن بقیه ی قرص ها ، تا جایی که بسته خالی شد. حواسم ناپدید شد و احساس کردم به شدت مست هستم. ناگهان دوست دختر سابقم در آشپزخانه کنارم ایستاده بود. ما هنوز با هم زندگی می کردیم و من فکر می کردم که او هنوز خواب است. او از من پرسید که در حال انجام چه کاری بودم. چیزی شبیه "هیچ" گفتم و بعد برای اولین بار از هوش رفتم. خاموشی.
بعد در یک آمبولانس بودم. به نظرم شگفت انگیز بود که امدادگران را دیدم که در حال درخواست بیمه ی من بودند. بعد دوباره حواسم سیاه شد.
به یکباره ،خود را در یک فضای بسیار تاریک ، کیهانی یافتم. من در یک گستره ی بی پایان در فضای بیرون ایستاده بودم. در تاریکی مطلق محاصره شده بودم. می توانستم بی نهایت دور به درون تاریکی نگاه کنم، با این حال، نمی توانم این را با کلمات توصیف کنم. سرد یا گرم نبود . من هیچ احساسی از دما نداشتم. من بدون یک بدن و کاملا بیدار بودم. آگاهی مطلقی از خودم داشتم که هیچ وجه مشترکی با درک زمینی من نداشت. هیچ وقت این قدر از وجودم آگاه نبوده ام. پرسشهایی در مورد این که کجا بودم و چگونه به اینجا آمدم پدید آمد. فهمیدم که می توانم به تمام سوالات در جهان پاسخ دهم. من یک دانش و آگاهی جهانی داشتم. ذهن من هرگز به این وضوح کریستالی نبوده است. هیچ کلمه ای بر روی زمین برای توضیح داشتن این دانش مطلق وجود ندارد.
متوجه شدم که در این گستره ی تاریک بی پایان کاملاً تنها هستم. احساس تنهایی کردم، اما با یک احساس تنهایی بر روی زمین قابل قیاس نبود. هزار بار بدتر بود چون مانند رها شدگی کامل احساس می شد. وحشت به وجود آمد همان طور که در «فضای بیرونی» تاریک، بدون ستاره و بدون حضور هیچ کس و هیچ چیز، سراسر احساس تنهایی می کردم. افزون بر این نمی توانستم هیچ جایی بروم. از یک سو، در این مکان احساس گیرافتادن(حبس)می کردم. از سوی دیگر، در یک فضای نیستی کجا میتوانستم بروم؟ واقعا احساس تنهایی و ناتوانی کردم. احساس کردم که اگر مجبور می شدم حتی یک دقیقه بیشتر بمانم، دیوانه شده بودم.
بعد ، روی یک تخت بیمارستان از خواب بیدار شدم. من باید بردباری از خود نشان می دادم، اما خوشحال بودم که از آن فضای تاریک فرار کردم.
من نتوانستم چیزی از دانای کل بیاورم. در مقایسه با این شفافیت ذهن، آگاهی زمینی مانند یک حالت کما می آید. چه قدر اونجا بودم؟ زمان درک شده ی من پنج دقیقه بود، اما در واقع دو روز خواب بودم.
اطلاعات پس زمینه:
جنسیت :مذکر
تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ:۱۹۹۲
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
بله اقدام به خودکشی تجربه ی خارج از بدن رویداد تهدید کننده ی زندگی. یک بسته ی کامل قرص خواب آور قوی قورت دادم.
محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می کنید؟
کاملا اضطراب آور
آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟
نه. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره شما مقایسه شد؟
خوداگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. همان طور که شرح داده شد؛ من دانش مطلق داشتم و می توانستم به تمام پرسشهای جهان در مورد کیهان پاسخ دلده باشم. به سادگی در مورد همه چیز. هرگز چنین ذهن روشنی را تجربه نکرده بودم.
در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خوداگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟
در طول تجربه ی نزدیک به مرگ وقتی دیگر در بدنم نبودم.
آیا افکار شما تسریع شده بود؟
به شکلی باورنکردنی سریع.
آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز به یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا معنای خود را از دست داد. در واقع هیچ زمانی آنجا وجود نداشت. اما در عین حال بله، زمان با آگاهی پیوند خورده بود.
آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟
به طرزی باورنکردنی زنده تر.
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره ی خود که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
هیچ مقایسه ای امکان پذیر نیست. در مقایسه با طرز تفکر و «سطح دانش» روی زمین، آگاهی مطلق و دانش مطلق داشتم. در مقایسه، روی زمین مانند یک بی هوشی است.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره ی خود که بلافاصله قبل از تجربه داشتید مقایسه کنید.
من چیزی نشنیدم.
آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید، گویی توسط ESP؟
خیر.
آیا به درون یا میان یک تونل عبور کردید؟
خیر.
آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟
خیر.
آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟
خیر.
آیا دیدی ، یا احساس کردی که توسط نور درخشانی احاطه شده ای؟
خیر.
آیا یک نور غیرزمینی دیدی؟
خیر.
آیا به نظر می رسید وارد دنیای دیگری ، غیرزمینی شده اید؟ یک مکان ناآشنا و عجیب. همانطور که در روایت آمده، مانند کیهانی بدون ستاره ، یک تاریکی، و یک خلأ بزرگ بود.
در طول تجربه چه احساساتی را تجربه کردید؟
احساس تنهایی، رها شدگی مطلق ، و وحشت کردم.
آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟
خیر.
آیا احساس خوشی داشتید؟
خیر.
آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟
خیر.
آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟
همه چیز در مورد کیهان. همانطور که در روایت توضیح داده شد، من می توانستم به همه ی سؤالات مربوط به جهان و کیهان پاسخ دهم.
آیا صحنه هایی از گذشته تان به شما بازگشت؟
نه از عالم معرفت مطلق هیچ دانشی نتوانستم با خودم بیاورم.
آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟
خیر.
آیا به یک مرز یا نقطه ای بی بازگشت رسیدید؟
خیر.
خدا، معنویت و دین:
قبل از تجربه تان چه دینی داشتید؟
مسیحی- کاتولیک من در(زمینه ی)دین تحصیل کرده بودم. اما، در زمان تجربه، دیگر هیچ کدام از مراجع مذهبی در زندگی وجود نداشتند. برای من مسایل دنیوی ارجح بودند.
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ من در مورد زندگی پس از مرگ می دانم، این (تجربه)مرا به خدا نزدیک تر کرد.
اکنون دین شما چیست؟
مسیحی-کاتولیک من در حال سرکوب رویداد تجربه ی نزدیک به مرگ بودم، سال ها در حال زندگی بدون فعالیت مذهبی زیادی بودم، حتی اگر همچنان به خدا اعتقاد داشتم. اخیراً راه بازگشت به ایمان را یافتم و دارم آن را تمرین می کنم.
آیا تجربه تان دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که کاملاً با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتیی مطابقت نداشت. فکر کردم، بر طبق دینم، ممکن است یک تونل را تجربه کنم، و خدا را ملاقات کنم، با مردم مرده ملاقات کنم. اما، یاد گرفتم که افرادی که دست به خودکشی می زنند اغلب به آنها اجازه داده نمی شود این نوع تجربه را داشته باشند زیرا زمان آنها هنوز فرا نرسیده است. این را تنها بعداً یاد گرفتم.
آیا به دلیل تجربه ی خود تغییری در ارزش ها و باورهایتان داشته اید؟
بله زندگی پس از مرگ وجود دارد!
آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟
خیر.
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
خیر.
آیا با موجوداتی روبرو شده اید که قبلاً روی زمین زندگی می کردند و در ادیان نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
خیر.
در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش میرایی به دست آوردید؟
مطمئن نیستم نتوانستم هیچ پاسخی با خودم بیاورم.
در طول تجربه خود، آیا اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
خیر.
آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
خیر.
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود به دست آوردید؟
خیر.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟
خیر.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟
زندگی پس از مرگ قطعا وجود دارد
آیا اطلاعاتی در مورد چگونگی گذران زندگی خود به دست آوردید؟
خیر.
آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد مشکلات، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟
نا معلوم. من نتوانستم هیچ پاسخی را با خودم بیاورم.
آیا در طول تجربه خود اطلاعاتی در مورد عشق به دست آوردید؟
خیر.
بعد از تجربه شما چه تغییرات زندگیی در گذران شما رخ داده است؟
تغییرات بزرگ در زندگیم.چندین سال سرکوب تجربه. حالا من در حال به یاد آوردن آن به طرز فزاینده ای قوی تر هستم. من زندگی ام را با خدا هماهنگ می کنم، زیرا هرگز نمی خواهم به آن مکان برگردم.
آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟
خیر.
پس از NDE:
آیا بیان این تجربه در قالب کلمات دشوار بود؟
بله کلمات برای توصیف فضا به اندازه ی کافی وجود ندارد. آگاهی و دانش مطلق وصف ناپذیر است.
چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون تجربه رخ داده اند، با دقت به خاطر می آورید؟
من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم. یک تجربه ی کاملاً دراماتیک، که فراموش نشدنی است. اما می شد آن را سرکوب کرد.
آیا بعد از تجربه ی خود، هیچ موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که قبل از تجربه نداشته اید؟
نه. من بعد از تجربه ام در حال احساس حضور قوی خدا را هستم.
آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه هستند؟
دانش مطلق در طول تجربه ی OBE(خروج از بدن).
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله، من با دوستان خوب(خود)در مورد تجربه صحبت کردم وبعدا با تجارب نزدیک به مرگ آشنا شدم.
آیا قبل از تجربه ی خود هیچ دانشی از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) داشتید؟
نامشخص قبلاً گاهی اوقات در مورد آن چیزهایی به گوشم خورده بود، اما هرگز واقعاً متوجه نشده بودم که چیست. اگرچه حتی در کودکی گاهی شب ها مادربزرگ فوت شده ام را می دیدم.
درباره ی واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟
تجربه قطعا واقعی بود. کسی که این را تجربه کرده است می داند که واقعیت بوده است. حالا من برعکس میپرسم: آیا همه چیز روی زمین واقعی است؟
اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی تا به حال هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟
خیر.
آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در ارتباط برقرار کردن با تجربه ی خود بپرسیم؟ تجربه ی نزدیک به مرگ چقدر برای شما دوام آورد؟ واکنش مردم به داستان چگونه است؟
برخی از آنها به طور ناگهانی خودشان تجربه ی نزدیک به مرگ خود را گزارش می دهند. اغلب، آنها جرات انجام این کار را ندارند - آیا افراد دیگری را با تجربه ی نزدیک به مرگ می شناسید؟