تجربه:
شب حدود ساعت 23 بود که از کلاس همراه
دوستانم خارج شدیم من رفتم و به شوخی روی کاپوت ماشین پسرعمویم نشستم و او نیز به
شوخی به راه افتاد، چند متری را پیمود و من از سرعت گرفتن خودرو ترسیدم و پای خود
را روی زمین گذاشتم اما با پشت سر به شدت به زمین برخورد کردم و از هوش رفتم...
در یک لحظه به مکانی انتقال پیدا کردم که توصیف حالات آن بسیار بسیار مشکل است!
محیطی به شدت آرام و لذت بخش، حس سبکی خوشایندی که توصیفش مشکل است و علاوه بر همه
اینها مزه شیرینی که با تمام وجودم حس میکردم و همه چیز خوشایند و خوب بود درطول
نیم ساعتی که در آن حال بودم به چیزهای عجیبی برخورد کردم در انجا خواستن هرچیزی
فقط یک اراده میخواست و یک فکر کوتاه بطور مثال یک لحظه فکر کردم که چه کسی هستم
ناگهان تمام زندگی ام مثل یک فیلم جلوی چشمانم بود و بایک اراده کوچک در یک آن به
هر قسمتی از زندگی ام وارد میشدم که بسیار برایم جالب بود حس میکردم قدرت تفکر و
تعقلم به شدت افزایش یافته و هیچ حسی از گنگ بودن قضایا نداشتم!
ولی بیشتر درگیر حس خوبی بودم که داشتم و تنها آرزویم این بود که در آن حال بمانم و
هیچ جای دیگری نروم! در فکر این بودم که کارهای جدیدی انجام دهم و ببینم در این
حالت چه تجارب جدیدی میتوانم کسب کنم که ناگهان همه جا سیاه شد و حس بسیار بدی در
پشت سرم و احساس خسیسی و سنگینی در آن داشتم که کم کم به هوش آمدم و شروع به دیدن
کردمکه داخل بیمارستان بودم و دوستانم اطرافم بودند
آيا تجربه شما با رويدادي مرگبار وتهديد کننده ي زندگي همراه بود؟ بله شب حدود
ساعت یازده بود که از کلاس آموزشهای پیش بیمارستانی همراه دوستانم خارج شدیم من
رفتم و روی کاپوت ماشین پسرعمویم نشستم و او به شوخی به راه افتاد، چند متری را
پیمود و من از سرعت گرفتن خودرو ترسیدم و پای خود را روی زمین گذاشتم اما با پشت سر
به شدت به زمین برخورد کردم و از هوش رفتم...
آيا بيان تجربه ي شما در قالب واژه ها و
الفاظ سخت و دشوار است؟ بله کلمات
در توصیف آن حال کم می آورند و اصلا" نمیتوانند حس و حال آن تجربه را منتقل کنند
هنگام پشت سر گذاشتن تجربه ی خود، در چه
زمان هایی بالاترین سطح هشیاری و آگاهی را داشتید؟ بسیار هوشیار تر از حالت عادی بلافاصله بعد از تجربه تمام هوشیاری خودرا بدست آوذدم سرم بخیه
شد و فقط دو شب در بیمارستان بودم احساس میکردم از نظر عقلی و درک کردن
موضوعات هیچ محدودیتی ندارم! لطفا بينايي خود را در هنگام تجربه با
بينايي خود در زندگي عادي قبل از وقوع تجربه مقايسه کنيد.
انگار همه وجودم چشم شده بود و با تمام وجودم میدیدم و این دیدن باز هم لذت داشت!
لطفا شنوايي خود را در هنگام تجربه با
شنوايي خود در زندگي عادي قبل از وقوع تجربه مقايسه کنيد.
حسی از شنوایی نداشتم! هرچه بود درک مستقیم بود!
آيا زماني که از بدن جسماني خود جدا شده
بوديد رويدادهاي زميني خاصي را مي ديديد و يا مي شنيديد؟ خير
چه احساسات و هيجاناتي را هنگام تجربه ي
خود احساس مي کرديد؟ فقط یک حس خوب که غیر قابل توصیف است و یک حس سبکی و بی وزنی
خوشایند
آيا در تجربه ي خود از ميان تونل گذشتيد؟ خير
آيا نوري فرامادي و فرازميني مشاهده کرديد؟ خير
آيا احساس کرديد که با وجودهايي روحاني
روبرو شده ايد و يا صداهايي با هويت نامشخص مي شنويد؟ خير
آيا با افرادي که قبلا فوت شده و يا زنده
بوده اند ملاقات داشتيد يا حضور آن ها را حس کرديد؟ خير
آيا در طول تجربه ي خود از رويداهاي گذشته
ي زندگيتان مطلع شديد؟ بله تمام
اتفاقات زندگی مثل یک فیلم در دسترسم بود!
آيا احساس کرديد که به دنيايي ديگر متفاوت
از اين دنيا وارد شده ايد؟ دنیای به وضوح عرفانی و یا عجیب و غریب. مکانی بود پر از آرامش و صلح و راحتی
آيا سرعت زمان در آن لحظات سريع تر يا
کندتر شده بود؟ همه ي اتفاق ها در يک لحظه اتفاق مي افتاد
و زمان مفهومش را از دست داده بود زمان برایم مفهومی نداشت و داشتن و خواستن هر چیزی
فقط یک اراده و خواستن بود
آیا ناگهان احساس کردید که همه چیز را می
فهمید و درک می کنید؟ همه چیز درباره جهان احساس میکردم تمام محدودیتها از بین رفته است
آيا با مانعي فيزيکي يا مکاني شبيه مرز
برخورد کرديد؟ خير
آيا صحنه هايي از رخدادهاي آينده براي شما
ظاهر شدند؟ خير
در طول تجربه ي خود آيا احساسي مبني بر
يادگيري دانشي خاص داشتيد؟ خير لطفا درباره ي هرگونه تغييراتي که در
زندگيتان در نتيجه ي تجربه ي خود رخ داده است کمي توضيح دهيد. بعد
از تجربه به دفعات از طرف افراد غریبه از من سوال شد که اهل جا هستم! چون میگفتند
لهجه ات عوض شده! توانایی ذهنی من افزایش یافت بطوری که از یک دانش آموز تنبل به یک
دانش آموز درسخوان تبدیل شدم
و در
رشته مکانیک که یکی از رشته های سخت دانشگاهیست ادامه تحصیل دادم و شاگرد ممتاز
بودم تا اینکه دوباره با موتورسیکلت تصادف کردم و دستم شکست و استخوان بازویم کامل
نصف شد و در نوشتن دچار مشکل شدم که باعث افت تحصیلی من شد
آيا در اثر تجربه ي شما ، تغييراتي در
باورها و ارزش هاي شما به وجود آمده است؟
بله من از زمان کودکی دنیای خود را داشتم و در جمع توسط افراد ریز
بین از جمع جدا شده و مورد توجه بودم که این مساله برایم آزار دهنده بود و باعث شد
به سمت عادی بودن تلاش کنم و از جمع فاصله بگیرم و در یک مرحله از زندگی دچار حسی
عجیب بودم (قبل از تجربه) با دیدن برخی افراد یک حس خاص مرا فرا میگرفت و درست چند
وقت بعد آن فرد فوت میکرد!!!!! که بسیار برایم ترسناک بود و فقط دعا میکردم که دیگر
تجربه اش نکنم!
آيا در اثر اين تجربه، شما قابليت انجام
کارهايي غيرمعمولي و ماورايي (مثل تله پاتي، پيشگويي و ...) پيدا کرديد که قبل از
تجربه، قادر به انجام آن نبوده اید؟ بعضی
وقتها خوابهایی میبینم که در واقعیت با درصد بالایی از درستی اتفاق میفتند!
آيا درباره ي تجربه ي خود با فرد يا افراد
ديگري صحبت کرده ايد؟ بله تا چند
سالی سکوت کردم و فقط با چند دوست صمیمی درمیان گذاشتم که شگفت زده شدند!
آيا قبل از تجربه ي خود، اطلاعاتي درباره ي
چنين تجربياتي (تجربيات نزديک به مرگ ) داشتيد؟ بله در یکی
از مجلات به نام "روزهای زندگی" قسمتی وجود داشت که از این تجربیات می نوشت
و از این طریق درمورد این قضایا اطلاع یافتم درباره ي اصالت و واقعيت تجربه ي خود، در
فاصله ي کمي بعد از آن (چند روز تا چند هفته) چه اعتقادي داشتيد؟ تجربه ي من مطلقا تجربه اي واقعي،اصيل و
حقيقي بود. چون قبلن در مورد این گونه تجارب اطلاعاتی داشتم
درباره ي اصالت و واقعيت تجربه ي خود، در
حال حاضر چه اعتقادي داريد؟ تجربه ي من مطلقا تجربه اي واقعي،اصيل و حقيقي بود. در دین
من "اسلام" در مورد مرگ صحبتهای فراوانی شده است که به این تجربه نزدیک بود مثل از
بین رفتن پرده ها و آشکار شدن چیزهایی ک در انها محدودیت داریم و حس خوب مرگ
آيا در نتيجه ي اين تجربه، در ارتياطات شما
با ديگران تغييري حاصل شده است؟
بله سعی میکنم با همه خوب باشم و انها را به خوب بودن دعوت کنم
آيا در نتيجه ي اين تجربه، تغييراتي در
باورهاي مذهبي و مناسک عبادي شما حاصل شده است؟ سعی میکنم انسانی پاک و مذهبی باشم
آيا در طول زندگي، اتفاقي بوده است که بخش
هايي از تجربه ي نزديک به مرگتان را براي شما مجددا ايجاد نمايد؟ بله یک بار که بسیار
مریض بودم و در اوج خستگی و بیماری ناگهان حس کردم که روحم درحال خارج شدن از بدنم
است و سر و دستو پایم را بلند میکردم و حس بلند شدن را داشتم درحالی که بدنم اصلن
تکان نمیخورد انگار در جسم خود دستو پا میزدم! و با خارج شدن هر قسمت از بدنم آن حس
بی وزنی را احساس میکردم
آيا سوالاتي که از شما پرسيده شد و
اطلاعاتي که شما از طريق اين پرسشنامه ارائه کرديد توصيف کامل و دقيقي از
تجربه ي شما مي باشد؟ مطمئن نيستم لطفا اگر پیشنهادی برای کارآیی بیشتر این
پرسشنامه دارید با ما در میان بگذارید.
آیا سوالات دیگری نیز وجود دارد که می تواند
در این پرسشنامه گنجانده شود و به شما در بیان تجربه ی خود کمک نماید؟ در سایتهای پر بازدید و جاهای پر رفت و آمد مردم را
مطلع کنید چون حتی شنیدن و یا خواندن این تجربیاتت تاثیر زیادی در انسانها دارد و
به خوب شدن دنیا کمک میکند
آيا قسمت و يا
قسمت هايي از تجربه ي شما وجود دارد که براي شما از اهميت و معناي بيشتري برخوردار
باشد؟ لطفا توضيح دهيد.
بیشتر آن حس خوب و بی وزنیو شیرینی