9711ماريا جي تجربة الإقتراب من الموت |
شرح تجربه:
در آن زمان به دلیل این که بدنم گوشت قرمز را خوب فرآوری نمی کرد، یک کبد ملتهب داشتم. خوردن گوشت مرا مریض کرد، بنابراین مجبور شدم آن را رها کنم. غش های زیادی داشتم. نمیتوانستم بایستم چون به دلیل غش روی زمین میافتادم. در طی یکی از آن غشها، چنین احساس کردم که دیگر نفس نمیکشم.
ناگهان، تاریکی بسیار بزرگی را دیدم. در پسزمینه، نوری را دیدم که درخشانتر از هر چیزی بود که تا کنون دیده بودم، روشنتر از نور خورشید. با حرکتی آرام به سمت نور رفتم. وقتی به آنجا رسیدم، باغی فوق العاده سرسبز را دیدم، با چمن ها و گل های از همه رنگ که کم و بیش تا کمرم می رسید. دو پدربزرگ و مادربزرگ و یکی از دوستانم را دیدم که سال ها پیش مرده بودند، به من نگاه می کردند و لبخند می زدند.
پشت پدربزرگ و مادربزرگم، در دوردست، کوهی عظیم با آبشارهای زیبا وجود داشت که از ارتفاع بسیار بالا به دریاچه ای تحسین برانگیز فرو می ریخت. اطراف دریاچه را مردم شاد احاطه کرده بودند. برخی در آن آب تنی می کردند؛ برخی برهنه و برخی دیگر با لباس سفید. انگار بهشت بود. وقتی آن را دیدم، چنان آرامش بینظیری را احساس کردم که دلم میخواست آنجا بمانم. هیچ چیز روی زمین برایم اهمیتی نداشت زیرا همه چیز اینجا میلیون ها بار بهتر از زیستن بر روی زمین بود. انگار همه چیز را می دانستم بدون این که چیزی به من گفته شود، یک احساس فراوانی بی نهایت و کمال.
وقتی به پدربزرگ و مادربزرگم نزدیک شدم، پدربزرگ مادریم دستش را به سمتم دراز کرد. به او گفتم که می خواستم آنجا بمانم. او به من گفت: "هنوز نه عسلم، هنوز کارهایی برای انجام دادن داری." ناگهان احساس کردم یکی شانه ام را گرفت. به خودم نگاه کردم و آنجا دست سیاهی بود که مرا به عقب می کشید. پدربزرگ و مادربزرگم به من گفتند: "ما چشم به راه تو خواهیم بود."
خودم را احساس کردم که دوباره وارد بدنم می شوم انگار از بالا. از خواب بیدار شدم در حالی که به سختی نفس می کشیدم، مانند کسی که مدتی بدون نفس کشیدن زیر آب گیر کرده باشد.
من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.
اطلاعات پس زمینه:
جنسیت: مونث
تاریخ وقوع NDE: تابستان ۲۰۱۴
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
نه. بیماری. بیماری، آسیب یا شرایط دیگری که تهدید کننده ی زندگی در نظر گرفته نمی شود.
محتوای تجربه خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملا دلپذیر
آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟
نه. من آگاهی نسبت به بدنم را از دست دادم.
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟
خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. خیلی واقعی تر از زندگی احساس می شد. احساس می شد هیچ چیز روی زمین مهم نیست، زیرا واقعی نبود. این که می مردم مهم نبود چون درد پدر و مادرم هنگامی که من می رفتم زیاد طول نمی کشید. زمان در آن چنان جایی/بهشت بسیار سریعتر می گذشت. و چنین احساس می شد که درد پدر و مادرم فقط یک لحظه به درازا می انجامید. این چیزی دشوار برای توضیح دادن است.
در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟
در تمام مدت.
آیا افکار شما تسریع شده بودند؟
به طرزی باورنکردنی سریع
آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید زمان سریعتر یا کندتر از حد معمول می گذشت زمان بسیار سریعتر از روی زمین می گذشت.
آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟
به طرزی باورنکردنی زنده تر
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
پیش از آن تجربه، من آدم سردی بودم. پس از این که برگشتم، دید من نسبت به زندگی کاملاً دگرگون شد. من تبدیل به یک انسان فوق العاده گرم و دوست داشتنی شدم. اکنون من آدمی هستم که برای همه چیز هزار بار بیشتر ارزش قائل است. هر بار یک گام.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
بالا را ببینید. پیشتر شرح داده شده است.
آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟
نه
آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟
بله من همه چیز را در روایت توصیف می کنم.
آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟
من در واقع آنها را دیدم
آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده) ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟
بله پدربزرگ و مادربزرگم و یک دوست.
آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟
نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی
آیا نوری غیرزمینی دیدی؟
بله پیشتر در بالا توضیح داده شده.
آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. مانند بهشت، فوق العاده سرسبز و سرشار از زندگی.
چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟
خوشی ، آرامش، سکون.
آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟
آرامش یا لذت باورنکردنی
آیا یک احساس خوشی داشتید؟
خوشی باورنکردنی
آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟
احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم.
آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟
نه
آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟
نه
آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟
نه
آیا به مرز یا نقطه ای بی بازگشت رسیدید؟
به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم. یا برخلاف میلم بازگردانده شدم. من در روایت خود به این موضوع اشاره می کنم.
خدا، معنویت و دین:
پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟
سایر یا چند ایمان لوسیفرین
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟
نه
هم اکنون دین شما چیست؟
دیگر: لوسیفرین
آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید کاملآ ناسازگار بود. باورهای ما مستقل از چیزی است که هنگام مرگ می بینیم. من از کودکی یک لوسیفرین(Luciferian) بودم و با این حال، ببین، به بهشت رفتم.
آیا به دلیل تجربهتان تغییری در ارزشها و باورهایتان داشتید؟
بله من چیزها را به صورت متفاوتی می بینم. من به احساسات اهمیت بیشتری می دهم.
آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟
نه
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
من در واقع آنها را دیدم
آیا با موجوداتی مواجه شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
نه
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟
بله پدربزرگم نگذاشت از آنجا عبور کنم، زیرا کاری برای انجام دادن من برجای مانده بود.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی بک پس از مرگ به دست آوردید؟
بله و آن واقعی تر است.
آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟
نه
پس از تجربه تان چه تغییر سبک زیستنی در زندگی شما رخ داد؟
تغییری در زندگی من نیست
آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟
بله من نسبت به پدر و مادرم محبت بیشتری دارم.
پس از NDE:
آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟
بله من آن را در روایت توصیف می کنم.
چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند با دقت بیشتری به خاطر می آورم. پیشتر این را توضیح دادم.
آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟
نه
آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه است؟
دیدن همه ی چیزهایی که گفتم.
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله این همیشه چیزی است که در مورد آن صحبت می کنم.
آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟
آری خواهرم و بستگانم نیز NDE داشته اند. عمویم در حالی که در اتاق برای او سوگواری می کردند برای یک لحظه از مرگ برگشت. می خواست به پسرعمه و عمه ام بگوید که برای او گریه نکنند. آنها به او گفته بودند که هدیه ی بسیار بزرگی داشتند که به او بدهند، اما سپس او دوباره مرد.
در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟
تجربه قطعا واقعی بود. همان طور که گفتم.
اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه احتمالا واقعی بود. همان طور که گفتم.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟
نه