ماری ام. تجربه نزدیک به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

چند ماه پیش احساس افسردگی شدیدی می کردم و به فکر خودکشی افتادم. در طول هفته ها، وضعیت روانی من بدتر شد. پیش از رویداد، محصولات روانگردان می خوردم و الکلی شدم.

در این حالت مارپیچ ذهن، دیگر امیدی نداشته و کاملاً احساس ناامیدی می کردم. اواخر ۳۱ مه ۲۰۲۴، هفت آبجو نوشیدم، چندین گیلاس الکل و پنج داروی روانگردان مختلف. آماده ی رفتن بودم.

وقتی بدنم شروع به خاموش شدن کرد، آخرین قدرتم را جمع کردم. در اتاق نشیمن پیش مادرم رفتم و به او گفتم: "ببخشید مامان، امیدوارم با من قهر نباشی. من همه ی قرص ها را خوردم و الان می خوام بمیرم.' سپس همه چیز اغاز به محو شدن کرد. مادرم با امداد و نجات تماس گرفت. چندین پیراپزشک و یک پزشک اورژانس حاضر شدند. آنها وقتی تعداد قرص هایی که خورده بودم را دیدند، شوکه شدند. آنها به مادرم گفتند که اگر نجات پیدا کنم، احتمالاً آسیب دائمی خواهم دید. ضربان قلبم به هم ریخته بود و احتمالا تشنج داشتم. بعداً به من گفته شد که بسیار آشفته بودم، در اطراف می‌لرزیدم، و پوشش را کنار می‌زدم، انگار که خیلی احساس داغ شدن می کردم. من از آن موقع چیزی به یاد ندارم.

در بیمارستان مرا در ایستگاه آی سی یو گذاشتند که در آنجا استفراغ می کردم. مرا در یک کمای القایی قرار دادند. انگار پرستاری ساعت ها کنار تختم نشسته و دستم را گرفته بود. او یک خرس عروسکی را به من هدیه داد.

در این مدت داشتم به سمت یک مکان زیبا حرکت می کردم. نسیم ملایمی را احساس و مناظری از طبیعت را دیدم که می‌توانستم آن را در "بدنم" احساس کنم. من به سختی می توانستم این زیبایی را درک کنم. گرم و دوستانه بود. رنگ ها زیبا بودند و آفتاب درخشانی وجود داشت. پرندگان و سبزه ی طبیعی بسیار زیبا بودند. این یک رویای عادی نبود. پیش از آن، من در مکانی تقریباً مشابه گرند کنیون(Grand Canyons) بودم، اما نه مستقیما. من با یک خانواده ی بومی آمریکایی بودم. می دانستم که قبلاً آنجا بوده ام، چون خیلی آشنا بود. آنها با هم صحبت می کردند و می گفتند من به آنها تعلق دارم. بعد همانجا خوابیدم. بعداً دورتر سفر کردم. نسیم ملایم و گرمی را احساس کردم. فوق العاده و راحت بود. من از زندگی زمینی و خانواده ام چیزی نمی دانستم. من به سادگی عمیق ترین هسته ی خودم بود.

ناگهان با سردرد و دوبینی در بدنم از خواب بیدار شدم و قادر به هماهنگ کردن دست هایم نبودم. وقتی مادرم را کنارم دیدم شروع به گریه کردم. متوجه شدم که دیگر هیچ چیزی در مورد عزیزانم نمی‌دانستم، زیرا در حال «سفر» به جای دیگری بوده ام. چندین بار هوشیاری من ناپدید شد و دوباره در حال «سفر» به درون نور بودم. هر بار که از خواب بیدار می شدم، مانند یک وزش به من برخورد می کرد. من دیگر نمی توانستم به بودن در هر دو دنیا اعتماد کنم زیرا هر دو بسیار واقعی به نظر می رسیدند. من امیدوار بودم که با مادرم بر روی زمین بمانم. سعی کردم "بمانم"، اما دوباره ناپدید شده و دیگر غمی احساس نکردم - تا این که دوباره برگشتم.

از آن زمان دیگر افسردگی نداشته و کاملاً تغییر کرده ام. من مردم را دوست دارم، اجتماعی تر هستم، به مردم نزدیک می شوم و به سادگی آنچه را که می خواهم انجام می دهم.

اطلاعات پیش زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع NDE: ۱ ژوئن ۲۰۲۴

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله اقدام به خودکشی. دارو یا مصرف بیش از حد پزشکی. رویداد تهدید کننده ی زندگی، اما نه مرگ بالینی اقدام به خودکشی، اسیدوز متابولیک(Metabolic acidosis)

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملا دلپذیر

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ نامطمئن. من آگاهی نسبت به بدنم را از دست دادم

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. من کاملاً روی خودم متمرکز بودم. خود خالصم

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود بودید؟ پس از این که همه چیز تار شد

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ سریعتر از حد معمول

آیا به نظر می رسید زمان سرعتش بالا می رود یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنای خود را از دست داد. آنجا زمانی وجود نداشت.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ زنده تر از حد معمول

لطفا بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. بینایی من خیلی تیز بود.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. من باور دارم که چیزی نشنیدم

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ نامطمئن. بخشی از خاطرات من در مورد این رویداد قبلاً از بین رفته است.

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ من در واقع آنها را دیدم

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ بله من با افراد مختلفی دیدار داشتم

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ بله طبیعت بهشتی با یک نور سفید و طلایی احاطه شده بود. اگر کاملاً به آنجا رسیده بودم، مرده بودم.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. بسیار زیبا بود.

در طول تجربه چه عواطفی را تجربه کردید؟ آسانی، بدون غم، آرامش عمیق، خوشی باورنکردنی، و یک بازگشت به خانه

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشبختی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم

آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد خودم یا دیگران. زن جوان بینش های زیادی را با من در میان می گذاشت، اما تنها از راه نگاهش. او در مورد همه ی چیزهای مهم از طریق تله پاتی با من ارتباط برقرار کرد.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ نه، فصل‌هایی از زندگی‌ام را تجربه کردم، به نظر می‌رسید که به یک زندگی قبلی تعلق داشتند.

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ای بی بازگشت رسیدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم؛ یا برخلاف میلم بازگردانده شدم.

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ مسیحی - کاتولیک

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟بله، من خیلی دوست دارم در آسایشگاه با افراد در حال مرگ کار و عشق را به آنها نزدیک کنم.

هم اکنون دین شما چیست؟ ادیان دیگر یا چند ایمان

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که کاملاً با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید مطابقت داشت.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله زندگی حس عمیق تری دارد.

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. با زن جوانی آشنا شدم که در عین حال هم پیر و هم عاقل بود. صورتش خیلی مشخص بود. او آگاهی را برای من به ارمغان آورد. نگاهش پر از جاذبه و شک بود. این نگاه در حافظه ی من حک شده است.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ من در واقع آنها را دیدم

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ بله، من با یک خانواده ی بومی/آمریکایی بودم و همه چیز بسیار واقعی بود. من مردم را می شناختم. انگار یک بار آنجا زندگی می کرده ام.

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ بله توصیفش سخت است

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ نامطمئن

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ بله احساس زندگی عشق است.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله من همه چیز را "می دانستم". من در امان بودم.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آورده اید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ بله، من شفا یافتم، زیرا ایده آل و عشقی که در زمین از دست داده بودم، را تجربه کردم. تمام بدبختی های روحی ام را پر کرد. در همان زمان، من با "زن جوان اسطوره ای" با یک خونسردی ترسناک و شکاکانه ای از خرد روبرو شدم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ بله من آن را احساس کردم و با عشق کامل شدم.

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟تغییرات بزرگ در زندگیم. من بسیار مطمئن و پر از اشتیاق برای زندگی شدم. من هر کاری که دوست دارم و به آن فکر می کنم را انجام می دهم. من فارغ از هر نوع انسدادی زندگی می کنم. من بالاخره می توانم زندگی بدون افسردگی را شکل دهم. می توانم به جلو نگاه کنم. با توجه به این تجربه، من سرشار از عشق و هدف هستم. همه کاستی ها و سختی ها فهمیده شده است؛ من آنچه را که برای زندگی نیاز دارم دارم.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ من با شجاعت بیشتر و گوشه گیری کمتر به فردی آرام تر و با ثبات تر تبدیل شدم.

بعد از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله این به قدری با من مرتبط بود که بیان آن در قالب کلمات به طرزی باورنکردنی سخت است.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون آن تجربه رخ داده اند دقیق به خاطر می آورید؟من تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند با دقت بیشتری به خاطر می آورم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله یک شهود بالاتر اما کاملاً عاری از قضاوت.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟بله روان درمانگر، روانپزشک، مادرم.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ بله، من قبلاً مشابه نزدیک به مرگ را از طریق سایر موضوعات پزشکی تجربه کرده بودم، اما هرگز نه به این شدت و بی نهایت نزدیک به نور.

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. همه چیز خیلی واقعی و به من مرتبط بود. نسیم های گرم ملایمی را حس و همه ی مردم آنجا را به صورت تله پاتی تجربه کردم.

اکنون در مورد واقعیت تجربه خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نامطمئن

آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ پرسشنامه خوب است.