مارلون سی تجربه قبل از تولد
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

من یک اتفاق قبل از تولد را تجربه کردم. من موارد زیر را به خاطر می آورم: یک مرد مسن تر که رنگ صورتش تیره بود. او در رختخواب دراز کشیده و به شدت بیمار بود. او توسط چیزی که من فکر می کنم یک خانواده و یک واعظ است احاطه شده بود. یک خانم جوان، شاید در اوایل 20 سالگی، دست او را گرفته بود. او به شدت احساساتی بود. داشت به دستش می زد و می گفت همه چیز درست می شود. به یاد می آورم که او واقعاً نیاز داشت که او گریه اش را متوقف کند تا بفهمد او چه می گفت. او می دانست در شرف مرگ است، اما نمی خواست آنجا را ترک کند در حالی که او بسیار مضطرب بود. یک خانم جوان دیگر، شاید در اواسط تا اواخر دهه 20 زندگی خود، یک تلفن سبز رنگ (تلفن چرخشی قدیمی) را برداشت. او احساسات خود را کنترل می کرد، در حالی که به یکی در آن طرف خط می گفت که باید عجله کنند، زیرا "او دیگر خیلی زنده نخواهد ماند."

پیرمرد به تلاش خود ادامه داد تا خانم جوانی که دست او را گرفته بود، آرام کند. ناگهان، او بالای همه ی آنها بود، و به خودش و آنها نگاه می کرد. بلافاصله پس از آن، همه ی چیزهایی که تا کنون تجربه کرده بود را احساس کرد، فکر کرد شروع به باز شدن کرد. آهسته شروع شد، اما سریع‌تر، و سریع‌تر و سریع‌تر شد و سرانجام تبدیل به رگه‌ای از نور شد. این رگه ی نور، من از آن زمان فهمیدم، یک اسپرم بود. تعداد آنها بسیار زیاد بود. همه ی آنها به روشنی روشن شده اند، پیش از این که سیاه شوند، گویی در حال مرگ هستند. توضیح آن بسیار دشوار است، اما اگاهی پیرمرد و آگاهی فعلی من با هم ادغام شدند، یا موقعیت باتلاقی پیدا کردند. من در نهایت به چیزی که در آغاز فکر می کردم یک دیوار است نفوذ کردم. داشتم به آن برخورد می کردم و پس از آن، چلپ. در عوض، به درون آن چپیدم، انگار که مایع غلیظی بود. من جنین را دیدم اما از طریق تله پاتی با چیزی در ارتباط بودم. این به من می گفت که باید وارد جنین شوم، اما یک نگاه سریع به جای دیگری کردم و می خواستم به آنجا بروم. من در مورد این که نمی‌خواهم به اینجا برگردم بسیار سرسخت بودم، اما با صدایی بسیار آرام بخش، به سادگی گفت: «باید برگردی». من جنگیدم و جنگیدم تا زمانی که دوباره خود را در یک بدن بیولوژیکی یافتم. چیزهای خیلی بیشتری در این مورد وجود دارد. چیزهایی که اکثر مردم آن را خارق‌العاده می‌دانند، اما برای من، چیزی است که این زندگی بوده است. موارد بالا ، فقط ورود من به اینجا را توصیف می کند. سایر رویدادها بسیار زیاد و بسیار مفصل هستند. ساعت‌ها طول می‌کشد، چند ساعت برای تلاش و نوشتن همه ی آن، و مطمئن شوید که منطقی است. من می خواهم با کسی درباره ی بقیه ی آن صحبت کنم.

دلیل این که من این را به اشتراک می‌گذارم این است که نیاز دارم بدانم چگونه با چیزهای دیگری که در این پنجاه سال زندگی آموخته‌ام ارتباط دارد. من بی سر و صدا تحقیق کرده ام که آن تجربه چه‌ بود و چگونه توانسته ام کارهایی را که توانسته ام، انجام دهم. تمام زندگی من، خوب یا بد، تحت تأثیر این تجربیات قرار گرفته است.

اطلاعات پس زمینه:

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: قبل از ۱۴ ژانویه 1972

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی وجود داشت؟ نه پیش از زایمان

محتوای تجربه خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ افزایش دادن

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ بله در نوشته از صفحه آخر توضیح داده شده است.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ من هوشیار بودم.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. آری

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ بله نتوانستم آن را ببینم. من از طریق تله پاتی صحبت کردم.

آیا نوری غیرزمینی دیدی؟ بله نور از چیزی که به نظر می رسید یک تونل باشد می تابید.

چه هیجاناتی را در طول تجربه احساس کردید؟ خشم.

آیا حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ صحنه هایی از آینده ی جهان بله

خدا، معنویت و دین:

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ آری

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ این روی هر تصمیمی که گرفته ام تاثیر گذاشته است.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ تحت تأثیر قراردادن الکتریسیته ، آگاهی از رویدادهای آینده و افزایش احساس خطر

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ نامشخص بله

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نا معلوم

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ آری