Mary G تجربه احتمالی نزدیک به مرگ |
شرح تجربه:
در فوریه ۱۹۹۵، پس از یک سقط جنین، یک عمل کورتاژ انجام دادم. وقتی دکتر داروی بیهوشی را تجویز کرد، به من گفت یک نفس عمیق بکشم و راحت باشم، و من هم همین کار را کردم. اما ناگهان احساس کردم که با سرعتی باورنکردنی به عقب پرتاب شدم و سپس ناگهان خود را در منظره ی زیبایی پر از گل یافتم. بزرگ بود و من فکر می کردم کجا هستم. از هر سمتی میتوانستم ببینم، و همه چیز طبیعتی ناب بود، با گلهایی از هر رنگ. واقعا جای زیبایی بود.
پس از مدتی، احساس کردم که دوباره پرتاب شدم، اما این بار به جلو. وقتی دوباره به درون بدنم افتادم، دکتر داشت به صورتم دست می زد. هنگامی که از خواب بیدار شدم، نمی دانستم چه کسی هستم. یک جورهایی مات و مبهوت بودم. دکتر به من گفت: "شوهرت و مادرت بیرون هستند" و برایم سوال بود که آنها چه کسانی بودند، زیرا نمی دانستم. سپس مرا به یک اتاق خواب بردند و خانواده ام می گویند همچون غریبه هایی به آنها نگاه می کردم. آنگاه مدتی خوابیدم و وقتی بیدار شدم قادر بودم بگویم اقوامم چه کسانی بودند.
اطلاعات پس زمینه:
جنسیت: مونث
تاریخ وقوع NDE: فوریه ۱۹۹۵
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
بله مربوط به جراحی در حالی که تحت بیهوشی عمومی بودم، بیماری، آسیب یا شرایط دیگری که تهدید کننده ی زندگی در نظر گرفته نمی شود، پزشک اظهار داشت که من تقریباً سه دقیقه یا بیشتر در وضعیت وخیمی بودم.
محتوای تجربه خود را چگونه ارزیابی می کنید؟
کاملا دلپذیر
آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟
نه. من آگاهی نسبت به بدنم را از دست دادم.
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟
خودآگاهی و هوشیاری کمتر از حد معمول احساس آرامش می کردم.
در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟
یادم نمی آید.
آیا افکار شما تسریع شده بود؟
نه
آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی خود را از دست داد من آنجا ایستاده بودم و آن مکان را تماشا می کردم.
آیا حواس شما زنده تر از معمول بود؟
نه
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
از یک تونل تاریک گذشتم.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
نمی توانستم چیزی بشنوم.
آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟
نه
آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟
بله همین که بدنم را ترک کردم، احساس کردم که در حال عبور از یک تونل تاریک هستم.
آیا در تجربه ی خود موجوداتی دیدید؟
نه
آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟
نه
آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟
نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی
آیا نوری غیرزمینی دیدی؟
نه
آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ یک قلمرو آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. مانند بودن در بهشتی پر از گل بود.
چه هیجاناتی را در طول تجربه احساس کردید؟
از جایی که به آن آمدم شگفت زده بودم.
آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟
آرامش یا لذت باورنکردنی
آیا یک احساس خوشی داشتید؟
خوشبختی
آیا حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟
احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم.
آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟
نه
آیا صحنه هایی از گذشته تان به شما بازکشت؟
نه
آیا صحنه هایی از آینده برای شما آمد؟
نه
آیا به مرز یا نقطه ای بی بازگشت رسیدید؟
نه
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟
نه
آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذران زندگی هایمان به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟
نه
پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات جزئی در زندگی من. این روزها، من خودم را وقف مطالعه ی هر چیزی می کنم که مربوط به معنویت باشد.
آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟
نه
خدا، معنویت و دین
پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟
مسیحی - کاتولیک
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله من دیگر یک کاتولیک نیستم. من به یک خدای بیرونی اعتقاد ندارم. من باور دارم که خدا در درون ماست.
هم اکنون دین شما چییت؟
غیروابسته- هیچ چیز خاص- مذهبی غیروابسته غیروابسته- هیچ چیز خاص- مذهبی غیروابسته دیگر/نظرات: دانشجو در یک دوره ی آموزشی درباره ی معجزات
آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که با باورهایی که شما در زمان تجربه ی خود داشتی کاملا نامنطبق بود
آیا به دلیل تجربهتان تغییری در ارزشها و باورهایتان داشتید؟
نه
آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟
نه
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
نه
آیا با موجوداتی مواجه شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کرده اند و در ادیان نام آنها توصیف شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
نه
در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
نه
پس از NDE :
آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟
نه
چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم
آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمولی یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟
نه
آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارند که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه است؟
من از چیزی که اتفاق افتاده بود آگاه نبودم. اکنون من زندگی را جور دیگری می بینم، آن را از زاویه ی عشق می بینم، چون همه ی ما یکی هستیم.
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله، فوراً آن را با خانوادهام در میان گذاشتم، اما آنها اهمیتی ندادند، و من هیچ راهی نداشتم که بفهمم چه اتفاقی برایم افتاده بود.
آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟
نه
در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟
تجربه قطعا واقعی بود. تجربه کاملا واقعی بود.
اکنون در مورد واقعیت تجربه خود چه اعتقادی دارید؟
تجربه قطعا واقعی بود.امروز می دانم که برای یک لحظه روحم بدنم را ترک کرد تا دستخوش تجربه ای روحانی شود.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟
بله، من همیشه آنچه را که در میان آن زندگی کردم به یاد می آورم.