نیکلاس سی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ |
شرح تجربه:
پس از نوشیدن حدود ۲/۵(قوطی) آبجو، من در استنشاق THC "کره" یا "موم" شرکت کردم. دوستان من در آن زمان معمولاً در یک شب جمعه، در حالی که دور آتش در حیاط خلوت همسایهام نشسته بودند، این کار را انجام میدادند. بعد از حدود سه تا پنج دقیقه، آغاز به احساس سبکی اندکی در سر و تنگی نفس کردم. ضربان قلبم نامنظم بود. تصمیم گرفتم بلند شوم تا نفسی تازه کنم و کنار نرده ی گوشه ی تاریک حیاط وانمود کردم که دارم ادرار می کنم. گرچه واقعا هیچ اضطراری برای ادرار کردن نداشتم، اما در تاریکی ایستاده بودم. سپس اغاز به دیدن تشکیل یک تونل تاریک کردم، شبیه تجربیات پیش از غش کردن. پیش از این که تونل به طور کامل شکل بگیرد، در مقابل آتش روی زمین افتادم و دوستانم را می دیدم که در اطراف نشسته بودند، در حالی که آخرین فکرم پیش از تجربه این بود: "این است گونه ای که من می میرم".
تونل هنوز کم کم داشت بسته می شد. به سرعت خالص ترین نور سفید قابل تصور مرا احاطه کرد. من خیلی سفید بودم، آن تقریبا آبی بود. انگار تمام مدت آنجا بود. اولین احساسم ترس بود. تقریباً فوراً با آنچه که دریافت کردم که خالق می بود آرام شدم. من می توانم این را فقط به عنوان احساس کودک گمشده ای که توسط پدر و مادرش پیدا شده و دریافت یک آغوش توصیف کنم. رد و بدل کلمات وجود نداشتند زیرا ارتباط از طریق یک اتصال عاطفی مبادله می گردید. من کسی را ندیدم، تنها حضورشان را حس کردم. انگار ارتباط از پشت نور می آمد یا نور با من ارتباط برقرار می کرد.
از آنجایی که کلماتی وجود نداشتند، نمی توانم با قاطعیت بگویم که به من حق انتخاب داده شد که به بدنم برگردم، اما برایم واضح بود که فراتر از آن نقطه یک مرور پس از زندگی وجود داشت. من درخواست کردم که یک لحظه در مورد آن فکر کنم. پاسخ چیزی شبیه به "زمان خود را بگذرانید" بود، گویی زمان یخ زده بود یا آن گونه که ما می شناسیم نبود. در مورد سگم فکر کردم، در خانهام روبروی خیابان، و تصمیم گرفتم اگر گزینهای داشتم بمانم. احساس میکردم فرصت بیشتری داشتم تا در زندگیام بهتر عمل کنم، به افراد بیشتری کمک کنم، از جمله تجربه ام را با کسانی که باور ندارند به اشتراک بگذارم.
پیش از این که متوجه شوم، توسط یکی از دوستانم که دریافته بود من زمین خورده بودم، به من کمک شد، اگرچه چندین بار در تلاش برای ایستادن دوباره ی روی(پای) خودم سکندری خوردم. هوشیار یا دوباره زنده بودم، با عرق سرد شدید.
اطلاعات پس زمینه:
جنسیت: مذکر
تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ : 4/4/2020
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
نامشخص دارو یا مصرف بیش از حد پزشکی. رویداد تهدید کننده ی زندگی، اما نه مرگ بالینی ناشی از دارو/الکل، اما تصور نمی شود که علت اصلی حادثه باشد. به احتمال زیاد ناشی از مشکلات قلبی ناشناخته .
محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملا دلپذیر.
آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟
نامطمئن. به یاد دارم که شنیدم دوستم متوجه شد که من روی زمین بودم، اما به خودم اجازه ندادم توسط آن حواسم پرت شود، یا کنترلی برای انجام هیچ کاری در مورد آن نداشتم. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره شما مقایسه شد؟
خودآگاهی و هوشیاری عادی نمی گویم فراتر از نرمال بود، اما شاید شایان ذکر باشد که در اغاز ناآشنا و بسیار تکان دهنده بود.
در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟
با دریافت آرامش از نور، زمانی که دریافتم تنها نیستم.
آیا افکار شما تسریع شده بود؟
نه
آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی خود را از دست داد. به نظر می رسید زمان(ها) همه با هم متوقف می شوند.
آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟
زنده تر از حد معمول
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
دید من روی نور ثابت شده بود، زیرا نه تنها زیبا، بلکه همچنین منبع ارتباطی ممکن بود.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید.
من به طور خاص هیچ چیز متفاوت یا به طور متفاوتی را به خاطر نمی آورم، اما شنیدن صدای دوستم را بسیار دورتر از آن چیزی که فکر می کنم از نظر فیزیکی بود به یاد می اورم. اگرچه این ممکن است کمی قبل یا بعد از تجربه ی نور در درخشان ترین حالتش بوده باشد.
آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟
نه
آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟
بله، به نظر می رسید که یک تونل بسیار سریع یا کوتاه است، یا پیش از این که من کاملا متوجه آن شوم اتفاق افتاده است. وقتی متوجه شدم نور وجود داشت، به نظر می رسید که در دروازه یا ایست بازرسی درون تونل هستم.
آیا در تجربه ی خود موجوداتی دیدید؟
نه
آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟
نه
آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟
نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی
آیا نوری غیرزمینی دیدی؟
آری
آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ قلمرویی آشکارا عرفانی یا غیرزمینی. کم و بیش انگار به من نگاهی اجمالی به مکانی داده شده است که در آن تنها آرامش وجود دارد، از طریق احساس تنهایی.
چه هیجاناتی را در طول تجربه احساس کردید؟
ترس، عدم اطمینان / شوک، آسایش، آرامش، سعادت.
آیا احساس آرامش یا لذت داشتید؟
آرامش یا لذت باورنکردنی.
آیا یک احساس خوشی داشتید؟
خوشی باور نکردنی
آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟
احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم.
آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟
همه چیز در مورد کیهان، همه چیز. تقریباً انگار سؤالات وجود نداشتند، فقط پاسخ ها (بودند).
آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟
نه، در صورت ادامه، از یک بررسی اجباری پس از زندگی مطلع شدم..
آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟
نه
آیا به یک مرز یا نقطه ی بی بازگشت آمدید؟
من به یک تصمیم آگاهانه ی قطعی رسیدم که به زندگی برگردم. به من این امکان داده شد که ادامه دهم، گرچه واضح بود که ادامه دادن به معنای عدم بازگشت است.
خدا، معنویت و دین:
پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟
مسیحی - مسیحی دیگر
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله، من به طور منظم نماز می خوانم، اگرچه معتقدم که به روش صحیح نماز نمی خوانم. من معتقدم که راههای معینی وجود دارد که میتوانیم خالق را تجلیل کنیم، و راههایی که دین سازمانیافته ما را ملزم به تجلیل از خالق کرده است، باور دارم که آنها یکی نیستند.
هم اکنون دین شما چیست؟
مسیحی- مسیحی دیگر. من خودم را مسیحی میدانم، اما به هیچ کلیسایی در اطرافم اعتقاد ندارم.با یک باور دقیق از ماهیت یا توصیف واقعی خدا/خالق مشترک شوید.
آیا تجربه شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ات داشتی سازگار نبود. من به عنوان یک مسیحی باور داشتم که تصویر خدا دقیق نیست. این همزمان بود. من باور داشتم نوعی تجربه ی رویایی با خالق وجود خواهد داشت، اما در نهایت کسی را ندیدم. فقط نور. من باور داشتم یک مروری پس از زندگی وجود خواهد داشت، اما انتظار نداشتم آنقدر تحت اللفظی یا تا این حد کامل باشد.
آیا به دلیل تجربهتان تغییری در ارزشها و باورهایتان داشتید؟
بله باورهای من روشن و محکم شد و دیگر نمی توانم به(چیزی) خلاف آن قانع شوم.
آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟
با موجودی قطعی مواجه شدم، یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت، صدایی نمی شنیدم، اما کلمات را احساس می کردم. تقریباً انگار عاطفه جریان زبان است.
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
نه
آیا با موجوداتی روبرو شدید که قبلاً روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
نه
در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
بله، من احساس ارتباط غیرقابل توضیحی با جهان و همه موجودات در آن داشتم.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
بله، ارتباط رد و بدل شده به من نشان داد که همه چیز در مورد من شناخته شده بود و هیچ چیز را نمی شد پنهان کرد.
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
آیا در طول تجربه خود، دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کردید؟
بله فقط این که من اینجا هستم تا به مردم "کمک کنم". در مورد این که چگونه به دیگران کمک کنم یا با چه چیزی به آنها کمک کنم، اطلاعاتی به من داده نشد، اما باور دارم این برای کمک به دیگران بود تا درک کنند که این واقعی است.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟
بله، فقط می توان آن را به عنوان احساس آرزوی بهتر بودن توضیح داد، نه انجام یک کار خاص. مانند درک عشق، آموزش اطرافیانم، ارتباط با دیگران، قدردانی از همه ی خلاقیت ها، و غیره.
در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟
بله نگاهی اجمالی یا نشانه ای از این که من دیگر هرگز دردی احساس نخواهم کرد، رنجی نمی برم، فقط آرامش و خوشی/ سعادت خالص.
آیا اطلاعاتی در مورد چگونگی زندگی خود به دست آوردید؟ بله، شکی ندارم که یک نوع مرور زندگی پس از مرگ وجود دارد، همه چیز یک آزمایش است، قرار است با مهربانی، شفقت و عشق با یکدیگر رفتار کنیم. نه تنها این، بلکه به دنبال این فرصتها باشید تا به مردم کمک کنید، نه این که منتظر باشید تا به سراغ شما بیایند.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد مشکلات، چالش ها و دشواری های زندگی به دست آوردید؟
بله تنها به اندازه ی باور این که همه چیز روی زمین آزمونی قابل اندازه گیری، یا فرصتی برای (نسبت)دادن شکوه به خالق است.
آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟
بله تنها عشقی که از خالق/نور احساس کردم، و احساس بی چون و چرای این که باید بدون توجه به دریافت آن، عشق بورزم.
پس از تجربه ی شما چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگی من. تجربه ی من به قدری ژرف بود که از اشتباهاتی که مرتکب می شوم بسیار آگاه تر هستم و می دانم که ممکن است بسیار بیشتر از آنچه قبلاً فکر می کردم وزن داشته باشد.
آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟
بله، من همیشه کسی بودهام که به دیگران اعتماد کرده و به آنها کمک میکنم، اما اکنون آنها را موجوداتی میبینم که حتی ممکن است خودشان را هم آن طور نبینند.
پس از NDE:
آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟
بله کلمات هرگز این تجربه را به دقت توصیف نمی کنند.
چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟
من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده به خاطر می آورم. این رویداد چیزی است که هرگز فراموش نخواهم کرد. من می توانم همه چیز را خیلی زنده به یاد بیاورم، اما هنوز نمی توانم کلماتی را پیدا کنم که آن را با دقتی که می خواهم توصیف نماید.
آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمولی یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟
نه
آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجه است؟
من به طور کلی تجربه را تایید می کنم، اما بسیار سپاسگزارم که به من فرصت بازگشت و انجام تعهداتم داده شد.
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله شبی که اتفاق افتاد به اشتراک نگذاشتم زیرا احساس کردم برای پردازش آن به زمان نیاز داشتم. روز بعد تا چند روز بعدتر به اشتراک گذاشته شد. دوستی که در جریان این رویداد حضور داشت، قبول نکرد که آنچه من تجربه کردم واقعاً اتفاق افتاده است، اگرچه من هرگز به او دروغ نگفته بودم یا هیچ دلیلی برای باور نکردنم ارائه نکرد. من این تجربه را با هر کسی که مایل به شنیدن است به اشتراک گذاشته ام، زیرا قول داده ام که در صورت داشتن اجازه، پس از بازگشت آن را به اشتراک بگذارم.
آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟
بله، من همیشه مجذوب NDE ها بوده ام، ویدیوهای یوتیوب زیادی را در آنها تماشا کرده ام. معلوم نبود واقعی هستند یا نه. فکر نمی کنم که به هیچ روی هیچ تاثیری بر تجربه ی من گذاشته باشد.
در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟
تجربه قطعا واقعی بود. احساس، ارتباط رد و بدل شده، روش ارتباط و فرآیند. من اکنون درک می کنم که چگونه کتاب مقدس «دروازههای مرواریدی» را در رابطه با آنچه من تجربه کردم، تفسیر میکند، اگرچه این اولین انتخاب کلمات من نمی باشد.
اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود تا زمانی که زنده ام در خاطرم خواهد ماند.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟
بله، در حالی که در حالت آرام "مراقبه" بودم، توانستم در یک جلسه ی پرسش جدی اخلاقی به خالق برسم. این چند روز، شاید یک هفته پس از تجربه بود. چندین سؤال اخلاقی از خودم پرسیدم، اما تقریباً فوراً پاسخها را دریافت کردم، انگار که خودم در حال پاسخ دادن به خودم بودم. در حالی که در این حالت بودم، سؤالاتی پرسیدم که مطمئن بودم پاسخ آنها را نمی دانم و همچنان پاسخ ها را دریافت کردم. وقتی این اتفاق افتاد، من همچنان در حال مراقبه باقی مانده متوجه شدم که همان نوری که قبلا دیده بودم روبرویم بود در حالی که چشمان من بسته بود و به احتمال زیاد تمام مدت آنجا بوده است بدون این که من آن را به نحوی ببینم. کمی شوکه شدم، سؤالاتم تمام شد، خالق را ستایش و «جلسه را به پایان رساندم». این مرا به آن راهبر شد باور کنم که به ما یاد داده اند اشتباه نماز بخوانیم.
آیا چیز دیگری وجود دارد که بخواهید در مورد تجربه ی خود بیفزایید؟
گاهی اوقات آرزو میکنم میتوانستم این تجربه را دوباره مرور کنم تا تأثیر گذاشته و زیباییهایی که باید منتظر آن باشیم را به من یادآوری کند، زیرا به راحتی میتوان در زندگی «گیر» کرد، با انجام دادن کاری که بسیار پایینتر از سطح مهارتهای شماست، با افرادی بی خبر از چیزی که در انتظار آنهاست.
آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه خود بپرسیم؟
من احساس می کنم که این یک معاینه(و رسیدگی)ی کامل تجربه ی من بوده است. فقط کاش زودتر این را پیدا می کردم. در پادکست از طریق سام تریپولی مهمانی که اطلاعاتی در مورد موضوع ارائه کرده بود کشف گردید.