شرح تجربه:

در ۱۹ آوریل ۱۹۸۳ یک تصادف موتورسیکلت داشتم که زندگی مرا تغییر داد. من آن زمان در نیروی دریایی خدمت می کردم و حادثه خارج از پایگاه رخ داد. آخرین چیزی که به یاد دارم آماده شدن برای گذاشتن پایم روی موتور سیکلت بود.

بعداً ، دیدن پزشکان و پرستاران با اسکراب های آبی را به یاد می اورم. همه اطرافم بودند و آماده می شدند تا مرا از تحت چرخ دار(گارنی) به تخت(ثابت) منتقل کنند. شنیدم که شمردند: «یک، دو، سه»..

ناگهان، بالای بدنم شناور بودم و با چیزی که می‌دانستم عیسی است روبرو شدم. او عبایی سفید پوشیده بود و موهایی قهوه ای، خاکستری داشت. نوری دیدم، درخشان ترین نور سفید، که در آن لحظه همه چیز را تحت الشعاع قرار داد.

چنان آرامشی را احساس کردم که هرگز پیشتر احساس نکرده بودم. سوررئال بود. به نظر می رسید همه چیز متوقف شده بود و هیچ مفهومی از زمان وجود نداشت. برای من وهم آور یا ترسناک نبود. شگفت انگیزترین آرامشی بود که تا به حال با آن روبرو شده ام. برخی از مردم می گویند که در یک تجربه ی نزدیک به مرگ آنها می بینند که زندگی شأن در مقابلشان چشمک می زند یا اعضای خانواده ی خود را می بینند. من آن را تجربه نکردم عیسی دستش را جلوی من دراز کرد و گفت: هنوز وقت تو نیست.

انگاه دوباره به درون بدنم برگشتم و هیچ خاطره ی دیگری از حادثه ندارم.

من مثل اکثر مردم از مردن نمی ترسم، مسئله ی من این است که می خواهم بدانم دفعه ی بعد چگونه این کار را انجام دهم. این ممکن است برای برخی عجیب به نظر برسد.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ : 1983/04/19

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بیماری تصادف، آسیب یا شرایط دیگری که تهدید کننده ی زندگی در نظر گرفته نمی شود.

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملا دلپذیر

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ نه. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. مرا آگاه ساخت که زندگی چقدر می تواند شکننده باشد، و بتوانم بدانم چگونه همدل باشم.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ آگاه بودن از نور، و با من بودن عیسی

آیا افکار شما تسریع شده بود؟ نه

ایا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی خود را از دست داد من نمی دانم چقدر گذشت، می توانست پنج دقیقه یا می توانست چند ساعت باشد، به نظر می رسید همه ی زمان ها مهم نبودند.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بود؟ به طرزی باورنکردنی زنده تر

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. روشن تر بود.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. واضح تر بود

به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ یک نور به صورت غیرعادی درخشان

به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ یک قلمرو آشکارا عرفانی یا غیرزمینی، آرام‌ترین مکان، تقریباً شبیه باغ بود.

چه هیجاناتی را در طول تجربه احساس کردید؟ من متوجه هیچ هیجانی نشدم

آیا احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ شادی باور نکردنی

آیا حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم

ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد خودم یا دیگران. فهمیدم که نجات داده شده ام.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ نه

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ نه

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ غیروابسته- هیچ چیز خاص- غیرمذهبی غیروابسته. من یهودی و ارتدوکس رومانیایی به دنیا آمدم. من در هر روز شنبه ی معین به کنیسه می رفتم و سپس در هر یکشنبه ی معین به کلیسای ارتدکس یونانی. زیرا از نظر دین رومانیایی نزدیکترین بود. من اساساً به همه جا کشیده می شدم و هیچ چیزی در مورد هیچ یک از این دو مذهب به من آموخته نشده بود.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله، من سال هاست مسیحی بوده ام

هم اکنون دین شما چیست؟ مسیحی- مسیحی دیگر من از آن زمان پس از تصادفم و یکی دیگر از رویدادهای مهم زندگی به عیسی ایمان آوردم.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتی به طور کامل نامنطبق بود. همان طور که قبلاً گفته شد، من یهودی، و ارتدوکس رومانیایی بزرگ شدم. من فکر می کنم هنگامی که به عنوان یک بزرگسال پشت سر به آن نگاه می کنم به خودی خود گیج کننده بود.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله، من پس از تجربه ام می دانم که قطعاً خدایی وجود دارد

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص، یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم، با چیزی که می‌دانستم عیسی است و در آن زمان، به وضوح به من گفت که هنوز زمان من فرا نرسیده بود، و سپس همین که به درون بدنم برگشتم ناپدید شد.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجوداتی روبرو یا از آن آگاه شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با نام آنها توصیف شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ بله آن را در کادر بالا توضیح دادم.

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود آیا اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله، من می دانستم این عیسی بود که به من گفت هنوز وقت من نبود.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

در طول تجربه ی خود، آیا دانش یا اطلاعات ویژه ای در مورد هدف خود کسب کرده اید؟ بله از زمان حادثه هدف من مراقبت از مردم است. به من این توانایی داده شده است که در آسایشگاه داوطلب شوم زیرا می توانم به آن افراد در زمان نیازشان آرامش دهم:

در طول تجربه ی خود آیا اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ خیر

در طول تجربه خود آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله، من از جایی که بودم نمی ترسیدم، و می دانستم که مانند روی زمین خارج از بدنم بودم.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نه

در طول تجربه ی خود آیا اطلاعاتی در مورد مشکلات، چالش ها و دشواری های زندگی کسب کردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگیم

آیا روابط شما به طور ویژه به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ بله من بیشتر از احساسات مردم دیگر آگاهم

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ نه

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم. من از این که زنده ام هر روز بیشتر از خدا سپاسگزارم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله، من از ترس این که مردم فکر کنند دیوانه بودم پنج سال صبر کردم تا تجربیاتم را به اشتراک بگذارم. اول به مادرم گفتم، و او واقعاً حرف مرا باور نکرد، و امروز هنوز هم باور ندارد.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود، من آن را بسیار واقعی و در حین تغییر زندگی مرور کردم.

اکنون در مورد واقعیت تجربه خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود، من می توانم آن را هر بار به همین شکل توضیح دهم، تا امروز ترسی از مرگ ندارم.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی، هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ بله، من می توانم آن نور را در زمان های معینی دریافت کنم، به ویژه زمانی که عمیقاً در راز و نیاز با خدا هستم.